رفتار جامعه نسبت به خشونت خانگی نسبت به مردان یا زنان چیست؟ ایا این موضوع در جوامع مختلف واکنشهای متفاوتی دارد؟
پرداختن به خشونت خانگی علیه زنان یا مردان برای ایجاد یک محل کار امن تر، توانمندتر و متعادل تر، تقویت حس ایمنی و انصاف برای همه کارکنان ضروری است. شرکتها با اجرای استراتژیهای مختلف و ارتقای آگاهی سلامت روان نقش مهمی در پیشگیری از این شکل فراگیر سوء استفاده دارند. در اینجا یک راهنمای دقیق وجود دارد که تاکتیکهای مؤثر برای رسیدگی به خشونت خانگی را در چارچوب محیطهای شرکتی تشریح میکند:
1. انجام ارزیابیهای کامل خطر: قبل از شروع هر طرحی در رابطه با پیشگیری از خشونت خانگی، تحقیقات گستردهای انجام دهید و نظرات ذینفعان، از جمله کارکنان، نمایندگان منابع انسانی، سازمانهای مجری قانون و متخصصان بهداشت روان را جمعآوری کنید. الگوهای رفتاری، محرکها و تأثیرات بالقوه مرتبط با خشونت خانگی را شناسایی کنید، به شما این امکان را میدهد که مداخلات و استراتژیهای ارتباطی هدفمندی را توسعه دهید که با طرفهای آسیبدیده طنینانداز شود.
2. آموزش کارکنان در مورد شناسایی علائم آسیب: به کارکنان در مورد علائم هشدار دهنده سوء استفاده فیزیکی و کلامی، تجاوز جنسی، و سایر اشکال خشونت خانگی از طریق برنامه های جهت گیری اجباری، جلسات توجیهی و پوستر در محل کار آموزش دهید. تاکید کنید که این رفتارها قابل قبول نیستند و به کارمندان یادآوری کنید که در صورت مشاهده فردی در مضیقه یا احساس خطر از اقدامات فرد دیگری، فوراً با 911 تماس بگیرند. کارکنان را تشویق کنید تا تجربیات و نگرانی های خود را به صورت محرمانه مورد بحث قرار دهند و در صورت لزوم، کارکنان حرفه ای آموزش دیده را برای تسهیل گفتگو بین سوء استفاده کنندگان و مدافعان در نظر بگیرید.
3. ایجاد یک طرح واکنش برای گزارش حوادث: دستورالعمل های روشن برای پاسخ به گزارش های خشونت خانگی در شرکت، مشخص کردن کانال های مناسب برای ارسال شکایات، اسناد مورد نیاز، و زنجیره فرماندهی در طول تحقیقات. از کارکنانی که در معرض روابط توهینآمیز قرار گرفتهاند، حمایت مستمر ارائه دهید، و آنها را تشویق کنید تا با خطوط فوری قانونی، مراکز بحران یا خطوط تلفن ناشناس که توسط سازمانهای محلی اداره میشوند، تماس بگیرند. اطمینان حاصل کنید که آدرسهای ایمیل، شماره تلفنها و پرسنلی که صرفاً به دریافت و رسیدگی به گزارشهای سوءاستفاده اختصاص داده شدهاند، وجود داشته باشد و این احتمال کاهش مییابد که شکافها یا کاملاً مورد توجه قرار نگیرند.
4. تسهیل ارتباط بین کارمندان و اعضای خانواده: کارمندان را تشویق کنید تا خطوط تماس خصوصی با خانواده یا دوستان خود ایجاد کنند، بحث در مورد رضایت، مرزها و قوانین مورد توافق دوجانبه در مورد تعامل بین همسران، شرکای عاشقانه و فرزندانی که در خانه زندگی می کنند را تسهیل می کند. . با درک دیدگاههای مختلف و تقویت ارتباطات باز، حساسیت فرهنگی را ارتقا دهید، و اطمینان حاصل کنید که کارکنان در مورد استیفای حقوق خود و مذاکره شرایط منصفانه برای تعاملات آتی راهنمایی میشوند.
5. داستانها و منابع موفقیت را به اشتراک بگذارید: جلسات ماهانه، وبینارها، یا پادکستهایی را با داستانهای واقعی و توصیفات افرادی که تحت تأثیر خشونت خانگی قرار گرفتهاند، ترتیب دهید. اهمیت یافتن راهحلهایی فراتر از اقدامات تنبیهی را مورد بحث قرار دهید و در دسترس بودن منابعی مانند کمکهای مسکن، خدمات مراقبت از کودکان، و برنامههای درمان سوء مصرف مواد را برجسته کنید که میتواند حمایت بسیار مورد نیاز را برای کسانی که در تلاش برای بهبودی از سوء استفاده هستند، فراهم کند. اطمینان حاصل کنید که کارمندان بهروزرسانیهای منظم قوانین محلی، احکام دادگاه و برنامههای دولتی را دریافت میکنند که ممکن است به محافظت از خود و خانوادهشان در برابر آسیبهای بیشتر کمک کند.
6. از حقوق قربانیان حمایت کنید: از تغییراتی در قوانین و سیاستها حمایت کنید که حفاظت از قربانیان خشونت خانگی را در اولویت قرار میدهد و به آنها اجازه میدهد پس از تجربه آزار، کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند. در تلاشهای لابیگری برای تصویب اصلاحیههای قوانین موجود، مانند الزام افسران پلیس به اطلاع آژانسهای عدالت کیفری در صورت مواجهه با شخصی که در رابطهای که با سوء استفاده شدید مشخص شده است، شرکت کنید. کارکنان را تشویق کنید تا به سازمان هایی بپیوندند که بر افزایش آگاهی، حمایت از خدمات قربانیان و پیشبرد علل پیشگیری از خشونت خانگی متمرکز هستند.
7. میزبانی کارگاهها و سمینارهایی در مورد بازیابی و تابآوری ضربه: ارائه برنامههای آموزشی عملی که توسط متخصصان تروما و مشاوران دارای مجوز رهبری میشوند، به شرکتکنندگان آموزش میدهند که چگونه نشانههای استرس و رویدادهای آسیبزا را شناسایی کنند، تکنیکهای آرامسازی را تمرین کنند، و پس از قرار گرفتن در معرض خشونت، اعتماد به نفس را بازسازی کنند. شرایط این مجموعه کارگاهها میتواند به عنوان منابع ارزشمندی برای کارمندانی باشد که در مسیر بهبودی شخصی و بهبود تواناییشان برای ایستادگی در موقعیتهای چالشبرانگیز عمل میکنند.
8. تشویق روابط سالم و شناسایی پویایی های ناکارآمد: فرهنگی را پرورش دهید که به ارتباطات باز، صداقت و شفافیت در بین همکاران و مافوق به طور یکسان ارزش قائل است. کارمندان را تشویق کنید تا پویایی بین فردی سمی را به چالش بکشند و هر زمان که احساس می کنند در دام افتاده اند یا نمی توانند به سمت حل تعارضات پیشرفت کنند، از همتایان قابل اعتماد، متخصصان منابع انسانی یا متخصصان سلامت روان مشاوره بگیرند.
خشونت خانگی تحت تأثیر عوامل مختلفی است که در ابعاد اجتماعی-اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی تلاقی می کنند. شناخت این فشارهای اساسی به ما این امکان را میدهد که به علل ریشهای رسیدگی کنیم و سیاستها و برنامههای مؤثرتری را با هدف کاهش خشونت خانگی ایجاد کنیم. در اینجا چند عامل کلیدی در تداوم آن در سراسر جهان وجود دارد:
1. بی ثباتی اقتصادی: فقر، بیکاری، نابرابری درآمد، فقدان مسکن مقرون به صرفه، و فشار مالی تنش های اجتماعی را تشدید می کند و به عدم تعادل عاطفی در خانوارها دامن می زند. زمانی که افراد نتوانند شغل ثابتی را تضمین کنند، از دست دادن شغل به دلیل تعطیلی کار را تجربه کنند، یا با کاهش ظرفیت درآمد مواجه شوند، ممکن است در مقابل خشونت خانگی به عنوان وسیله ای برای مقابله با استرس، اضطراب و افسردگی آسیب پذیر شوند. علاوه بر این، افراد تحت فشار اقتصادی اغلب دسترسی محدودی به مراقبت، آموزش و منابع با کیفیت دارند، که این امر را برای آنها دشوارتر می کند تا در منطقه پیچیده درگیری های خانگی و حفظ هوشیاری طولانی مدت را حفظ کنند.
2. ساختار خانواده و سبک های فرزندپروری: ساختارهای متنوع خانواده، مانند خانه های تک والدینی، ترکیبی و خالی، به میزان قابل توجهی در میزان خشونت خانگی کمک می کند. والدینی که تصمیم می گیرند جدا از هم زندگی کنند، به شدت به یک شریک متکی هستند یا در برقراری ارتباط موثر شکست می خورند، می توانند منجر به سوء تفاهم، عدم تعادل قدرت و تشدید درگیری ها شوند. والدین مجرد، به ویژه مادران، اغلب هنگام تلاش برای ایجاد تعادل بین مسئولیت های مدرسه، نیازهای کاری و نیازهای عاطفی فرزندان خود بدون حضور مداوم والدین، با چالش های منحصر به فردی مواجه می شوند. علاوه بر این، روشهای سنتی والدین، که بر پایبندی دقیق به شخصیتها و قوانین اخلاقی تأکید دارند، ممکن است باورهای منفی پیرامون صمیمیت، اعتماد و مسئولیت را تداوم بخشند. در نتیجه، بسیاری از کودکان خردسال در محاصره روابط توهین آمیز بزرگ می شوند که منجر به احتمال بیشتری برای درگیر شدن در شرایط مشابه بزرگسالان می شود.
3. طبقه اجتماعی، نژاد/قومیت، و جنسیت: هنجارهای اجتماعی، کلیشه ها و تعصبات نقش مهمی در تقویت تأثیر خشونت خانگی دارند. آمریکایی های آفریقایی تبار، لاتین تبارها، بومیان آمریکا و ساکنان جزایر اقیانوس آرام در مقایسه با قفقازی ها و سفیدپوستان، سطوح نامتناسب بالایی از سوء استفاده را تجربه می کنند که عمدتاً ناشی از نژادپرستی سیستماتیک، ستم تاریخی، و انگ ماندگار ناشی از روایت های خشونت خانگی است. علاوه بر این، به دلیل محدودیتهای ساختاری و نهادینهشده که فرصتهای پیشرفت شغلی، تحرک اقتصادی و شناخت اجتماعی را محدود میکند، زنان نسبت به مردان در مواجهه با روابط آزاردهنده آسیبپذیرتر هستند. زنان همچنین بار سنگین مراقبت از کودکان وابسته و کار تمام وقت را به دوش می کشند و همزمان به دنبال آشتی با شرکای بدرفتار خود هستند که منجر به فشارهای روانی بی شماری می شود که می تواند به شکل آزار جسمی و عاطفی ظاهر شود.
4. آموزش و سواد: دسترسی ناکافی به منابع آموزشی و دانش در مورد خشونت خانگی می تواند افراد و جوامع را آسیب پذیر کند. درک محدود از این موضوع مبرم می تواند منجر به جهل و ترس گسترده شود و مانع از تلاش برای پیشگیری، پاسخ به و پایان دادن به خشونت خانگی شود. ادبیات، تصاویر رسانهای و کمپینهای آگاهی عمومی باید به جای ارائه راهحلهای ساده مبتنی بر شرمساری یا انکار، بر پرداختن به علل ریشهای خشونت خانگی - مانند مشکلات اقتصادی، پویایی خانواده و نابرابری جنسیتی تمرکز کنند. فراهم کردن منابع و ابزارهای در دسترس، مانند آموزش های آنلاین و کتاب های خودیاری، می تواند به جمعیت محروم کمک کند تا تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله مورد نیاز برای هدایت مسائل شخصی و ایجاد ارتباطات پایدار خارج از قلمرو سوء استفاده را به دست آورند.
5. سیستم های سیاسی و حقوقی: حکومت داری ناقص، فرآیندهای قضایی ضعیف، و بودجه ناکافی برای طرح های ضد سوء استفاده می تواند شدت بحران های خشونت خانگی را تشدید کند. منابع ناکافی، سرمایهگذاری ناکافی در برنامههای پیشگیری از خشونت خانگی، و عدم پاسخگویی در میان مقامات مجری قانون، دادستانها و دادگاهها، همگی به کاهش میزان محکومیت و مجازات طولانیتر برای مجرمانی که به اتهام خشونت خانگی محکوم شدهاند، کمک میکند. قانونگذاران، مقامات منتخب و شهروندان باید رسیدگی به موضوع خشونت خانگی، سرمایهگذاری در تحقیق، توسعه منابع و بهبود زیرساختها را در اولویت قرار دهند که محیطهای امن و حمایتی را برای قربانیان ترویج میکند و فشار وارده بر افراد بدسرپرست و خانوادههایشان را کاهش میدهد.
6.. سلامت و تندرستی: بیماریهای مزمن، اعتیاد و مصرف مواد میتوانند آشفتگی عاطفی را تشدید کنند و افراد را در معرض سوء استفاده قرار دهند.
عوامل موثر بر خشونت خانگی در جامعهدیدگاه جامعه در مورد خشونت خانگی (DV) نسبت به مردان و زنان به طور گسترده در فرهنگ ها، تاریخ ها، مکان های جغرافیایی و دوره های زمانی متفاوت است. درک این دیدگاههای متنوع برای طراحی سیاستها، مداخلات و رویکردهای برنامهای مؤثر با هدف کاهش نرخ DV و ارتقای ایمنی برای افراد آسیبدیده ضروری است. در زیر مروری بر نحوه نگرش جامعه به DV علیه مردان و زنان، همراه با جنبه های قابل توجه در مورد هر دسته است:
خشونت خانگی علیه مردان (DVAm):
1. زمینه و نگرش تاریخی: در طول تاریخ، سلطه مرد عمیقاً در جنبه های مختلف فرهنگ غرب، از جمله ازدواج و زندگی خانوادگی، ریشه دوانده است. مفهوم «جایگاه مرد» در خانه و انتظار از مردانگی برای محافظت و ارائه، منجر به ایجاد تصاویر و شیوههای کلیشهای پیرامون آسیبپذیری مردان و محافظت در برابر پرخاشگری زنان شده است. این طرز فکر محیطی مسموم ایجاد کرده است که در آن مردان با تهدید دائمی مورد تجاوز فیزیکی توسط همسران، دوست دخترها، نامادری ها، خواهر شوهرها و سایر اعضای خانواده خود دست و پنجه نرم می کنند.
2. چارچوب قانونی: در حالی که قوانین در سطح جهانی متفاوت است، بسیاری از حوزه های قضایی DVAm را از طریق قوانین خاصی که برای رسیدگی به این نوع رفتار مضر طراحی شده اند، شناسایی و جرم انگاری می کنند. هدف این قوانین معمولاً اعمال مجازات هایی مانند جریمه نقدی، آزادی مشروط، خدمات اجتماعی، درمان اجباری و دستگیری برای مجرمان تکراری است که به جرم خشونت علیه مردان مقصر شناخته می شوند. با این حال، علیرغم قوانین، دادهها نشان میدهد که مردان پس از تجربه خشونت جنسی یا تجاوز فیزیکی توسط همسر یا شریک جنسی خود در مقایسه با زنان، کمتر به دنبال کمک پلیس هستند.
3. بازنمایی رسانهای: شخصیتهای مردی که با DV در داستانها و فرهنگ عامه دست و پنجه نرم میکنند، اغلب به صورت منفی به تصویر کشیده شدهاند که خطر بالقوه را برجسته میکنند و خوانندگان و بینندگان را تشویق میکنند که خودشان درگیر نشوند. مطالعات نشان میدهد که قرار گرفتن در معرض چنین محتوایی میتواند به افزایش احساس ترس، انزوا، و خصومت نسبت به مردانی که DV را تجربه میکنند، کمک کند، پیامهای فرهنگی آسیبرسان را تقویت کرده و موانع بیشتری برای گزارشدهی و اصلاحات ایجاد میکند.
خشونت خانگی علیه زنان (DVAW):
1. زمینه و نگرش تاریخی: برخلاف خشونت علیه مردان، شواهد روشن کمتری وجود دارد که سلطه زنان و ایدئولوژی های مردسالارانه را مستقیماً با ظهور DVAW مرتبط می کند. با این وجود، عوامل اجتماعی-فرهنگی متعددی باعث شده است که زنان در محیط های روابط ضعیف تر و آسیب پذیرتر تلقی شوند. مسائلی مانند نقش های جنسیتی، انتظارات جنسیتی، باورهای پدرانه، و فقدان منابع و حمایت های لازم برای زنان در زمان درگیری، در مجموع باعث افزایش نرخ بروز DVAW شده است.
2. چارچوب های قانونی: بسیاری از کشورها قوانین جامعی را با هدف مبارزه با DVAW، ارائه منابع قانونی و اطمینان از دریافت مجازات مناسب، استرداد و خدمات بهداشت روانی مجرمان وضع کرده اند. قابل ذکر است، کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حذف همه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW)، که توسط بیش از 170 کشور تصویب شده است، DVAW را به عنوان یک نقض حقوق بشر به رسمیت می شناسد که نیازمند توجه و اقدام فوری برای رسیدگی به این چالش جهانی است. علیرغم پیشرفت هایی که از زمان تأسیس آن به وجود آمده است، چالش های مداوم مانند منابع محدود، نرخ بالای تکرار جرم، و مشکل در شناسایی و حمایت از قربانیان DV وجود دارد.
3. بازنمایی رسانه ای: شخصیت های زن که با DV در فیلم، تلویزیون و ادبیات سروکار دارند، تجربیات مختلفی را منعکس می کنند، از بازمانده از سوء استفاده گرفته تا مبارزه فعالانه با آن. برخی از مطالعات نشان میدهند که تصویرهای مثبت از انعطافپذیری و عاملیت زنان در مواجهه با خشونت خانگی میتواند به عنوان انگیزههای قدرتمندی برای تغییر عمل کند و افراد را ترغیب کند تا از برابری و عدالت بیشتر در سیاستهای خشونت خانگی دفاع کنند.
به طور خلاصه، دیدگاه جامعه نسبت به خشونت علیه مردان و زنان شامل تلاقی های پیچیده ای از زمینه های تاریخی، نگرش های فرهنگی و تجربیات فردی است. هر دو دسته فشارهای اساسی مشترک دارند، از جمله نابرابری های جنسیتی، آسیب های اقتصادی، و انگ های اجتماعی مرتبط با خشونت شریک جنسی. با تصدیق این واقعیتهای مشترک و توسعه مشترک استراتژیهای هدفمند، ایجاد فضاهای امنتری برای همه افراد درگیر در موقعیتهای خشونت خانگی امکانپذیر میشود که در نهایت منجر به نتایج بهتر برای قربانیان، مجرمان و رفاه اجتماعی گستردهتر میشود.
قوانین ایران در رابطه با خشونت خانگی مبتنی بر اصول اسلامی است و کاملاً به قوانین شریعت پایبند است، که پایه ای قوی برای رسیدگی به مسائل مربوط به هماهنگی و احترام خانوادگی در روابط ایجاد می کند. اگرچه ایران به طور رسمی خشونت خانگی را طبق قوانین ملی به عنوان جرم طبقهبندی نمیکند، مقررات خاصی در چارچوبهای قانونی موجود وجود دارد که با استانداردهای بینالمللی در مورد حمایت از زنان در برابر اعمال خشونتآمیز توسط همسران یا همسرانشان همخوانی دارد. در اینجا تحلیلی از عناصر کلیدی مرتبط با درک قوانین ایران در مورد خشونت خانگی آورده شده است:
1. حمایت از زنان در برابر خشونت: بند الف ماده 85 قانون مدنی ایران تصریح میکند که «کسی که بر دیگری اعمال اختیار میکند، در صورتی که ناشایست یا نامناسب باشد، نباید مرتکب عملی شود که موجب آسیب شود». در عمل، این حکم عموماً به این معناست که مرد نمی تواند عمداً بدون عذر یا رضایت معقول به همسر خود آسیب جسمی یا روحی وارد کند. در صورتی که زنی مشکوک به خشونت یا آزار و اذیت شوهر خود باشد، میتواند با استناد به مواد 94 و 169 قانون مدنی، به ترتیب درخواست معافیت موقت از زندگی مشترک و دسترسی به مال را بدهد.
2. معاینات روانپزشکی: قبل از اعطای معافیت موقت از زندگی مشترک، هر دو طرف باید درخواست های کتبی ارائه دهند که جزئیات نگرانی های خود را در مورد احتمال خشونت در آینده بیان کند. پس از دریافت این اسناد، مقامات تحقیقات مقدماتی را انجام خواهند داد، که ممکن است شامل مشاوره با روانپزشکان برای تعیین اینکه آیا هر یک از طرفین از بیماری روانی یا اختلالات مصرف مواد رنج میبرد که میتواند محدودیتهای حق زندگی مشترک را توجیه کند، انجام خواهند داد.
3. دستور منع: در صورتی که روند قضایی برای جلوگیری از ادامه خشونت کافی نباشد، خانواده ها می توانند برای صدور حکم منع به دادگاه های محلی شکایت کنند. چنین دستوری به یک یا هر دو طرف اجازه می دهد تا به طور موقت تماس بین آنها را محدود کند، درب خانه خود را ببندد و/یا نیاز به مشارکت مددکاران اجتماعی برای نظارت بر تخلفات و تسهیل ارتباط بین زوجین داشته باشد. لازم به ذکر است که اخذ قرار منع تعقیب مستلزم اثبات اعمال خاص خشونت آمیز، قصد ادامه آن رفتارها و دلایل کافی برای این باور است که اجرای آن به میزان قابل توجهی خطر وقوع مجدد خشونت را کاهش می دهد.
4. رهایی موقت: در موارد شدید، به ویژه زمانی که آسیب جدی تهدیدی مستقیم برای سلامت یا رفاه همسر باشد، قضات ممکن است اجازه رهایی موقت را بدهند. در این دوره، همسر حق حضانت فرزندان را حفظ میکند، اما تمام حقوق والدین را از دست میدهد و به آنها اجازه میدهد که مستقل زندگی کنند و در عین حال کنترلی بر مسائل مالی و سایر مسئولیتهای مهم خانه داشته باشند. رویههای درخواست رهایی موقت شامل ارائه شواهد معتبری است که وجود خطر قریبالوقوع برای زندگی همسر را نشان میدهد، مانند ناراحتی شدید روانی یا شرایط پزشکی که نیاز به بستری شدن فوری در بیمارستان به دلیل خشونت دارد.
5. مجازات خشونت: قوانین ایران هیچ مجازات صریحی برای خشونت خانگی ندارند، اگرچه عواقب بالقوه خشونت علیه همسران در ایران ممکن است بسیار جدی باشد. هرگونه آسیب جسمی، کلامی، عاطفی یا روانی ناشی از همسر ممکن است منجر به اتهاماتی در دادگاههای محلی شود که بسته به شدت جرایم ادعایی ممکن است منجر به مجازاتهایی از جریمه نقدی تا شش سال زندان شود. علاوه بر این، یک همسر محکوم ممکن است توانایی خود را برای حفظ شغل، به دست آوردن مزایای عمومی، یا حتی مسکن امن از دست بدهد، مگر اینکه سختی استثنایی ناشی از خشونت را نشان دهد.
6. سیستمها و منابع حمایتی: جدای از اقدامات قانونی رسمی، جوامع و سازمانهای حامی نقش مهمی در کمک به خانوادهها برای عبور از چالشهای ناشی از خشونت خانگی در ایران دارند. گروههای غیرانتفاعی محلی، مؤسسات مذهبی، و برنامههای دولتی طیف وسیعی از خدمات را با هدف توانمندسازی بازماندگان، ترویج شفا و آموزش دیگران در مورد اهمیت کنار هم قرار گرفتن در پاسخ به خشونت در خانه ارائه میدهند. برای مثال، دفتر منطقهای زنان سازمان ملل در ایران جلسات آموزشی، شمارههای خط تلفن و خدمات ارجاعی را ارائه میدهد که به طور خاص برای رسیدگی به خشونت خانگی در ایران طراحی شده است.
ذکر این نکته ضروری است که اجرای قوانین قوی ضد خشونت مستلزم همکاری میان سهامداران مختلف از جمله دولت ها، نهادهای بخش خصوصی و جوامع رنگین پوست است.
قوانین ایران در برابر خشونت خانگیدرک رایج از قوانین خشونت خانگی در بین کشورها بر اساس تفاوت های منطقه ای، هنجارهای فرهنگی و استانداردهای بین المللی در حال تحول متفاوت است. در اینجا چند نمونه از قوانین ملی کلیدی در مورد خشونت خانگی، سازماندهی شده توسط مناطق قاره ای آورده شده است:
1. آمریکای شمالی
- ایالات متحده آمریکا
+ قانون پیشگیری از خشونت خانوادگی (FVPA) در سال 1994 ایجاد شد و کمک های مالی و فنی به ایالت ها برای توسعه و اجرای برنامه هایی با تمرکز بر رسیدگی و پیشگیری از خشونت خانوادگی ارائه می دهد.
+ قانون حفاظت مدنی ویرجینیا استفاده از نیروی غیر کشنده را هنگام واکنش به حوادث مربوط به خشونت خانگی الزامی می کند.
+ اداره خدمات کودکان شهر نیویورک (ACS) خطوط تلفن امن پناهگاه را برای قربانیان راهاندازی میکند و راهحلهای مسکن موقت را به دنبال روابط سوءاستفادهکننده ارائه میکند.
- کانادا
+ قانون حقوق بشر کانادا هرگونه آزار و اذیت یا رفتار تبعیض آمیز علیه اعضای خانواده را به دلیل جنسیت، نژاد، مذهب، سن یا وضعیت تأهل ممنوع می کند.
2. اروپا
- آلمان
+ قانون کارتل فدرال آلمان کار اجباری را در روابط کارمندان خانگی ممنوع می کند و کارفرمایانی را که حقوق اساسی کارگران را نقض می کنند معاف نمی کند.
+ علاوه بر این، اعلامیه برلین در مورد خشونت خانگی در سال 2005 این پدیده را به عنوان یک جنایت سیستماتیک که همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا را تحت تأثیر قرار می دهد، به رسمیت شناخت.
+ سوئیس
* قانون سوئیس شامل اقدامات متعددی برای محافظت از زنان و کودکان در برابر خشونت خانگی است. به عنوان مثال، ماده 68 الف قانون اساسی سوئیس حق احترام به زندگی خصوصی و آزادی های شخصی خود را برای هر فرد تضمین می کند.
- فرانسه
+ قانون امنیت اجتماعی فرانسه (CSSF) به صراحت خشونت در خانواده ها را غیرقانونی می داند. با این حال، تفسیر این ماده محل بحث بین قضات و دادگاه ها است.
- انگلستان و ولز
+ بخش 55 قانون جنایت و بی نظمی 1998 رفتار مداوم، آزاردهنده یا ارعاب آمیز را نسبت به هر کسی که در یک خانه زندگی می کند یا مسکن ارائه شده توسط شخص دیگری که شامل اعمال خشونت خانگی می شود، ممنوع می کند.
3. آسیا/اقیانوسیه
- ژاپن
+ قوانین خشونت خانگی ژاپن شامل مقررات مربوط به دستورات حمایتی، مشاوره، دستورات بازدارنده، کودک ربایی و خدمات حمایت روانی است.
+ دولت ژاپن همچنین نقش مهمی در نظارت بر خشونت خانگی و اجرای برنامه های مداخله زودهنگام دارد.
- استرالیا
+ قانون کمک به خانواده 1972 مکانیسم های کمک مالی را برای افراد متاثر از خشونت خانگی ایجاد می کند، مانند کمک اجاره، خدمات کاریابی، و کمک های مالی اضطراری.
+ بخش چهارم قانون جرایم 1914 "مشارکت خانگی" را تحت شرایط خاص تعریف می کند، اگرچه اجرای آن در مقایسه با اشکال جدی تر جرایم خشونت خانگی ضعیف است.
- چین
+ جامعه چین تاکید زیادی بر فرزند پرستی و اطاعت دارد که ممکن است خشونت خانگی را نسبت به برخی از دموکراسی های غربی کمتر کند.
+ کمپینهای ضد خشونت خانگی وجود دارد، اما هنوز عمدتاً ابتکاراتی غیررسمی و بدون شناسایی رسمی هستند.
4. آمریکای جنوبی
- برزیل
+ لی ماریا دا پنها (قانون مریم صلیب) خشونت خانگی را به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی به رسمیت می شناسد و به بازماندگان حمایت قانونی می کند.
+ علاوه بر این، مؤسسه جغرافیا و آمار برزیل گزارش می دهد که میزان قتل ناشی از خشونت شریک جنسی نزدیک به یک درصد از کل تلفات در این کشور را تشکیل می دهد.
لازم به ذکر است که در حالی که قوانین مبارزه با خشونت خانگی در ا *** ر کشورهای توسعه یافته وجود دارد، اثربخشی این مقررات در کاهش تأثیر این جنایت شنیع بسته به کیفیت اجرا، در دسترس بودن منابع و نگرش فرهنگی نسبت به کمک خواهی و مقابله با آن متغیر است. خشونت علاوه بر این، تلاشهای جهانی برای تقویت استانداردها و پروتکلهای بینالمللی برای محافظت بهتر از جان افرادی که تحت تأثیر خشونت خانگی در سراسر جهان هستند، ادامه مییابد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روندهای فعلی و بهترین شیوه ها در پیشگیری و پاسخ به خشونت خانگی، محققان و سازمان ها به طور منظم مطالعات موردی، آمار و توصیه های حاصل از تحقیقات علمی و مشاوره های تخصصی را به روز می کنند.