جنگ افغانستان چگونه شروع شد و چگونه ادامه پیدا کرد ؟
افغانستان عمدتاً در جنوب آسیا واقع شده است و منطقه ای را در بر می گیرد که تقریباً به کشورها و مناطق زیر محدود می شود:
1. شمال: مرز با چین در امتداد گذرگاه خیبر از طریق حوضه تاریم.
2. شرق: مرز زمینی با پاکستان در نزدیکی دره سوات و منطقه صحرای بلندوک.
3. غرب: در نزدیکی عمان و هم مرز با خلیج فارس و در دلتای رود غزنی که به دریای خزر میآمیزد.
4. جنوب: مجاورت تاجیکستان و ازبکستان، به اشتراک گذاشتن یک نوار باریک از زمین در امتداد ولایت پنجشیر.
5. مرکز/میانه: در محدوده وسیعتر رشته کوه هیمالیا، آن را از شمال پاکستان و شمال غربی هند جدا میکند.
این گستره وسیع تقریباً 65 میلیون کیلومتر مربع را در بر می گیرد. پایتخت افغانستان کابل است و پس از آن شهرهایی مانند هرات، جلال آباد، مزارشریف، قندهار و لشکرگاه قرار دارند. از نظر جغرافیایی، آسیای مرکزی نقش مهمی در شکل دادن به زمین، اقلیم و توزیع جمعیت در سراسر افغانستان ایفا می کند و آن را به منطقه ای منحصر به فرد و پیچیده برای ساکنان و ذینفعان آن تبدیل می کند.
درگیری موسوم به عملیات آزادی پایدار - افغانستان (OEF-A) در اوت 2001 پس از آنکه ایالات متحده حملات هوایی هماهنگ علیه القاعده و سایر نیروهای اسلامگرای افراطی را که در داخل افغانستان فعالیت می کردند، آغاز کرد. در آن زمان، طالبان اکثریت پایتخت کشور، کابل، را در دست داشتند و به دلیل موقعیت امن آنها در دوران شوروی، نه تنها برای جمعیت غیرنظامی بلکه برای زندگی آمریکایی ها نیز تهدید بود. هدف بیرون راندن شورشیان از کشور و ایجاد یک سیستم دموکراتیک باثبات تحت هدایت نیروی کمک امنیت بین المللی (ISAF) بود.
در اینجا برخی از رویدادهای کلیدی منتهی به و تعریف عملیات آزادی پایدار - افغانستان آمده است:
1. حملات 11 سپتامبر (2001): به دنبال ربودن چهار پرواز تجاری توسط اعضای القاعده به مقصد ایالات متحده، مرکز تجارت جهانی و پنتاگون مورد حمله قرار گرفتند که منجر به کشته شدن هزاران نفر و ویرانی گسترده شد. این رویداد نقطه عطفی برای توجه جهانی و افزایش نگرانی در مورد حملات احتمالی آینده با استفاده از روشهای مشابه بود.
2. وفاداری به حکومت طالبان: قبل از 11 سپتامبر، بسیاری از مقامات ارشد افغانستان از جنبش ضد غربی طالبان حمایت می کردند و اغلب تلاش های تحت رهبری ایالات متحده برای حذف رژیم را غیرمولد می دانستند. حتی برخی احساس می کردند که حضور بین المللی به جای اینکه منجر به تغییر مسالمت آمیز شود، شورش بیشتر را تشویق می کند.
3. ایالات متحده تصمیم برای تهاجم: رئیس جمهور جورج بوش به نیروهای ایالات متحده در آفریقا اجازه داد تا عملیات جنگی را در افغانستان با رمز "عملیات آناکوندا" انجام دهند. توسط ملک ظاهر شاه درانی، رئیس جمهور پیشین افغانستان، که قبل از بازگشت به کابل به پاکستان پناهنده شد تا "ارتش آزادیبخش افغانستان" خود را تشکیل دهد.
4. تاسیس آیساف: ایالات متحده برای حمایت مستمر از آمریکایی ها و تسهیل حکومتداری در افغانستان، نیروی بین المللی کمک به امنیت (ISAF) را تأسیس کرد. کنگره از طریق مجوز استفاده از نیروی نظامی (AUMF) که در اکتبر 2001 به تصویب رسید، بودجه و پرسنل را برای آیساف فراهم کرد. از آن زمان تا نوامبر 2021، آیساف نقش مهمی در آموزش، تجهیز، پیشبرد و حفظ امنیت در افغانستان ایفا کرد.
5. تداوم تعامل با القاعده: اگرچه بخش عمده ای از عملیات های رزمی زمینی از پایگاه های سنتی القاعده به مناطق کم خطرتر مانند نواحی روستایی که فعالیت شورشیان در آنها کمتر بود، تغییر مکان داد، نگرانی ها در مورد حملات احتمالی که زیرساخت ها یا زیرساخت ها را هدف قرار می دهند، وجود داشت. سایر اهداف آسیب پذیر مرتبط با القاعده و سایر شبکه های جهادی.
در سرتاسر OEF-A، عوامل متعددی در موفقیت این ماموریت نقش داشتند، از جمله تعهد نیروهای امنیتی افغان، افزایش همکاری بین ناتو، دولت افغانستان و شرکای بین المللی مختلف، به ویژه از بریتانیا، آلمان، فرانسه، نروژ، بلیز. ، کانادا، ایتالیا، نیوزلند، اسپانیا، سوئد، ترکیه و دیگران. در اواخر سال 2021، آخرین بقایای عمده طالبان در کابل به مقامات افغان تسلیم شدند و این پایان نزدیک به سه دهه درگیری بود. در حالی که تأثیر درازمدت OEF-A نامشخص است، دوره بلافاصله پس از جنگ شاهد پیشرفت قابل توجهی در ایجاد ثبات در افغانستان، آمادگی برای انتخابات و ایجاد ظرفیت نهادی بود. امروز، عملیات آزادی پایدار همچنان به ایفای نقش حیاتی در حمایت از یک افغانستان امن و مرفه و در عین حال پرداختن به تهدیدات جاری از سوی بازیگران مختلف فراملی، از جمله داعش و عناصر دولت سرکش در داخل خود افغانستان، ادامه میدهد.
آغاز جنگ در افغانستانپس از پایان موفقیت آمیز عملیات آزادی پایدار - افغانستان (OEF-A)، که در 31 دسامبر 2021 با عقب نشینی آخرین نیروهای مهم طالبان از کابل به پایان رسید، نهادهای زیر در حال حاضر قلمرو و اشغال افغانستان را در اختیار دارند:
1. حکومت موقت افغانستان: پس از یک رشته انتخابات پارلمانی که در سال های 2020 و 2021 برگزار شد، مردم افغانستان در 7 مارس 2021 اشرف غنی را به عنوان رئیس جمهور افغانستان انتخاب کردند. دولت وی در این دوره انتقالی قبل از آن به عنوان دولت موقت خدمت می کند. تا انتخابات کامل قانون اساسی که برای 6 ژوئن 2023 برنامه ریزی شده است. علاوه بر قوه مجریه، پارلمان موقت به عنوان یک نهاد قانونگذاری مسئول تهیه پیش نویس قوانین جدید و انتصاب وزرا خواهد بود.
2. مأموریت ناتو : همانطور که در توافقنامه چارچوب استراتژیک امضا شده در کمپ دیوید در ماه می 2018 توافق شده است، ناتو مسئولیت تامین امنیت افغانستان را مطابق با دستورات خود که در استراتژی مشارکت افغانستان و ناتو-افغانستان استراتژیک مشخص شده است حفظ می کند. قانون مشارکت (NAPSA). بر اساس این ترتیبات، ناتو تعداد کمی از نیروها را حفظ می کند و پشتیبانی استراتژیک، آموزش، و اشتراک اطلاعاتی را برای کمک به تقویت ثبات منطقه ای و کمک به روند سیاسی برای ایجاد یک افغانستان فراگیرتر و با ثبات تر ارائه می دهد.
3. نیروی بین المللی کمک به امنیت (ISAF): همچنان عملیاتی است، هرچند که دیگر بخشی از ساختار نیروهای مسلح ملی افغانستان را تشکیل نمی دهد. در عوض، آیساف به طور مستقل تحت توافقات قراردادی با کشورهای مختلف عضو عمل می کند. هدف آن به مرور زمان به تسهیل دسترسی بشردوستانه، محافظت از شهروندان خارجی و کمک به واکنش اضطراری به بحرانها، به ویژه بحرانهای مربوط به بلایا، پروژههای فقرزدایی، و درگیریهایی مانند همهگیری اخیر کووید-19 محدود شده است.
4. ماموریت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما): از سپتامبر 2002، با پایبندی نزدیک به اهداف تعیین شده در قطعنامه 1386 (2001) و پاسخ به درخواست های کمک و حمایت از هر دو فدرال، حضور خود را حفظ کرده است. و سطوح حکومتی استانی در افغانستان. با این حال، از اوایل سال 2020، تمرکز آن به طور فزاینده ای به کار در کنار نیروهای امنیت ملی افغانستان و کمک کنندگان بین المللی برای رسیدگی به فساد، کاهش فقر، تقویت نهادها و ارتقای امنیت اختصاص یافته است.
5. کشورهای منطقهای: کشورهای مختلف همسایه یا پایگاههای نظامی دایمی خود را حفظ کردهاند و یا نیروهای خود را برای حمایت از نیازهای امنیتی افغانستان در زمانهای خاص مستقر کردهاند. این کشورها شامل پاکستان، چین، روسیه، ایران، هند و چندین کشور خاورمیانه از جمله کشورهای دیگر هستند. این مناطق از طریق موافقتنامه های تجاری، مبادلات فرهنگی و همکاری های نظامی همچنان بر سیاست، اقتصاد و روابط بین المللی افغانستان تأثیر می گذارند.
6. کمیسیون عدالت انتقالی: که توسط اداره انتقالی افغانستان (ATA) ایجاد شده است، کمیسیون عدالت انتقالی به طور فعال تحقیقات را در مورد نقض حقوق بشر انجام شده در جریان درگیری، به ویژه با تمرکز بر مسائل مربوط به مراکز بازداشت، شکنجه، و جابجایی اجباری دنبال می کند. . در 22 جولای 2022، اولین گزارش کمیسیون تحت عنوان "گزارش نهایی در مورد ادعای نقض حقوق بشر در دوره 2001-2021" منتشر شد که توصیه هایی را برای بهبود مکانیسم های پاسخگویی در افغانستان ارائه می دهد.
در طول عملیات آزادی پایدار - افغانستان (OEF-A)، که در اکتبر 2001 آغاز شد و تا 31 دسامبر 2021 ادامه یافت، تقریباً 2 میلیون سرباز ایالات متحده در پنج عملیات جنگی شرکت داشتند. در حالی که به دلیل جمعآوری دادهها و استانداردهای گزارشدهی محدود قبل از اجرای شیوههای مدرن مانند سیستمهای ردیابی شمارش بدن، تعیین ارقام دقیق برای تلفات چالش برانگیز است، برآوردها حاکی از تعداد قابل توجهی از تلفات جانی در همه طرفهای درگیری است. در اینجا چند دسته کلیدی از خسارات تخمینی برای ایالات متحده، متحدان و سایر طرف های درگیر آورده شده است:
1. ایالات متحده پرسنل نظامی :
- سربازان وظیفه فعال در عملیات کشته شدند: بیش از 17500 سرباز در حین خدمت در OEF-A جان باختند، اگرچه بسیاری از آنها گواهی مرگ رسمی را به موقع برای شناسایی رسمی دریافت نکردند. این رقم تلفات ناشی از تصادفات، خودکشی، قتل، بیماری یا علل طبیعی را محاسبه نمی کند.
- نیروهای ذخیره و گارد: حدود 2500 نفر از نیروهای ذخیره و گارد نیز در جریان عملیات خدمت کردند و تلفات جانی را تجربه کردند.
2. تلفات غیرنظامی:
- مرگ و میر: گزارش های گسترده ای وجود دارد که حاکی از مرگ بین هزاران تا صدها هزار غیرنظامی در طول OEF-A است. تعیین رقم دقیق بدون سوابق جامع یا بررسی های انجام شده پس از این واقعیت دشوار است.
- افراد زخمی و آواره (WDP): برخی از مطالعات تخمین میزنند که بیش از یک میلیون نفر در جریان این درگیری آواره یا آسیب دیدهاند و آنها را بی خانمان و آسیب دیده اند.
3. زیان های شرکا و متحدان:
- سایر کشورهای ائتلاف: کشورهای متعددی از جمله کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، نیوزلند، نروژ، اسپانیا، سوئد، ترکیه، بریتانیا و هلند به OEF-A پرسنل کمک کردند. بسیاری از شهروندان آنها در حین استقرار با شرایط خطرناک، قرار گرفتن در معرض آتش دشمن، مراقبت های پزشکی ناکافی و استرس روانی مواجه بودند. گزارش ها حاکی از آن است که آن ها نیز میزان بالایی از تلفات و جراحات را متحمل شده اند.
4. شورشیان/تروریست ها:
- رهبری و فرماندهان: هزاران تن از رهبران، افسران و جنگجویان طالبان در جریان OEF-A کشته یا اسیر شدند. این افراد نقش مهمی در شکلدهی استراتژی شورش و انجام حملات علیه نیروهای ائتلاف، تأسیسات دولتی و جمعیت غیرنظامی داشتند.
- چریک ها و ستیزه جویان: تخمین زده می شود که 4000 تا 20000 جنگجوی چریکی و سایر شورشیان در جریان OEF-A ترک، جدا شده و یا کشته شدند. آنها اطلاعات و تدارکات حیاتی را فراهم می کردند و گاهی به عنوان ارتش نیابتی برای گروه هایی مانند شبکه حقانی عمل می کردند.
5. سازمان های بین المللی بشردوستانه و آژانس های امدادی:
- کارکنان و داوطلبان: بیش از 40000 امدادگر در طول OEF-A در تلاش برای ارائه خدمات ضروری، نجات غیرنظامیان گرفتار شده، کمک به پناهندگان و تسهیل گفتگوهای صلح در افغانستان مستقر شدند. بسیاری از آنها در حین انجام وظیفه جان باختند یا مجروح شدند، و اغلب با چالشهای شدید در مسیریابی در محیطهای خائنانه، قلمرو متخاصم و شرایط آب و هوایی غیرقابل پیشبینی مواجه بودند.
لازم به ذکر است که احتمالاً تلفات گزارش نشده اضافی به دلیل نقض مناطق جنگی، نگهداری ضعیف سوابق و عدم شفافیت از سوی دولت ها، سازمان ها و سازمان های رسانه ای درگیر در این درگیری پیچیده و وحشیانه وجود دارد. علاوه بر این، با توجه به اینکه چنین رویدادهایی اغلب منجر به تخریب گسترده اموال و جراحت غیرنظامیان غیرنظامی بدون دسترسی فوری به کمک میشوند، ممکن است میزان واقعی خسارات جانبی ناشی از بمباران طولانی توپخانه، حملات زمینی، و پرتاب موشک به روستاها و جوامع ناشناخته باقی بماند.
ضرر و زبان های جنگ افغانستاندر آخرین به روز رسانی من، وضعیت کنونی چشم انداز سیاسی افغانستان نشانه های اندک و یا محسوسی از آزادی قریب الوقوع ارائه می دهد. با این حال، از زمان سقوط اشغال شوروی در دسامبر 1989 و انتقال متعاقب آن به سوی حکومت دموکراتیک، پیشرفت هایی در طول زمان صورت گرفته است. عوامل متعددی در تلاشهای مستمر با هدف ایجاد یک محیط باثباتتر و فراگیرتر که برای توسعه ملی مساعد است، که در نهایت منجر به تعیین سرنوشت مردم افغانستان میشود، کمک میکند:
1. اصلاحات سیاسی: مولفه های کلیدی دگرگونی پس از جنگ افغانستان شامل پروسه های انتخاباتی، تلاش های مصالحه و اصلاحات قانونی است. انتخابات پارلمانی که در نوامبر 2005 برگزار شد، نقطه عطف مهمی در جهت دستیابی به نمایندگی بیشتر در ساختارهای حاکمیتی کشور بود. انتخابات بعدی در ماه مه 2006 منجر به تشکیل جمهوری اسلامی افغانستان شد که تطبیق تغییرات قانون اساسی را آغاز کرد که به منظور تقویت اصول بنیادین آن و ترویج فراگیری در میان گروه های قومی و زبانی طراحی شده بود.
2. عملیات ضد شورش: پس از فروپاشی رژیم طالبان در اواخر سال 2001، نیروهای ائتلاف عملیات های متعدد ضد شورشی را برای ریشه کن کردن باقیمانده گروه های شورشی و تامین امنیت در سراسر کشور انجام دادند. در سالهای اخیر، این تلاشها عمدتاً بر ثبات منطقهای و کاهش تهدیدات داخلی متمرکز بوده است تا حذف همه اشکال مخالفان سازمانیافته.
3. توافقنامه صلح: در طول قرن بیستم، دورهای مختلف مذاکرات با چندین توافقنامه صلح امضا شده بین افغانستان و کشورهای مختلف همسایه به اوج خود رسید. قابل ذکر است، دو توافقنامه مهم - موافقتنامه بن (که در ژانویه 1992 با پاکستان و هند امضا شد) و چارچوب مشارکت استراتژیک (SPF) (منعقد شده در فوریه 2002) - گفتگو، هماهنگی و منافع مشترک بین کشورهای عضو را با هدف رسیدگی به امور مشترک تسهیل کرده است. چالش های مرتبط با امنیت و حکومت. اگرچه پیشرفتهایی در جهت ایجاد یک اداره موقت چند ملیتی (MINA) حاصل شده است، اما عدم وجود راهحل دائمی برای مناقشه همچنان یک چالش بزرگ است که مانع ادغام بیشتر مناطق شبه قاره میشود.
4. ثبات و یکپارچگی منطقه ای: کشورهای مختلف در آسیای مرکزی به دنبال فرصت هایی برای تقویت امنیت متقابل از طریق دیپلماسی، مشارکت اقتصادی و همکاری استراتژیک هستند. در این چارچوب، پروژههایی مانند کریدور اقتصادی افغانستان و پاکستان، تمرینهای نظامی مشترک با مشارکت ناتو، و افزایش سرمایهگذاری در ارتباط منطقهای با هدف کاهش وابستگی به منابع خارجی و تقویت احساس مسئولیت جمعی در میان کشورهایی که با یکدیگر همکاری میکنند برای ساختن آیندهای امن برای آنها تلاش میکنند. افغانستان.
5. برنامه های توسعه و کمک های بشردوستانه : از سال 2001، جامعه بین المللی خود را متعهد به حمایت از کمک های بشردوستانه و برنامه های توسعه با هدف کاهش فقر، بهبود شرایط زندگی، و ارتقای آموزش و مراقبت های بهداشتی برای میلیون ها کودک، زن آسیب پذیر افغان کرده است. ، و مردان تلاشها شامل تأمین مالی برای بهبود زیرساختها، حمایت کشاورزی، سیستمهای مدیریت آب و ابتکارات ظرفیتسازی برای توانمندسازی جوامع محلی و کاهش طرد اجتماعی بوده است.
6. حمایت از حقوق بشر و پاسخگویی: فعالان، سازمان های حقوق بشر و ناظران مستقل به طور منظم وضعیت حقوق بشر در افغانستان را زیر نظر دارند و به دنبال پاسخگویی در مورد جنایاتی هستند که هم توسط بازیگران دولتی و هم توسط گروه های مسلح که به طور غیرقانونی عمل می کنند. آزادی زندانیان، محاکمههای عادلانه و بهبود چارچوبهای قانونی به عنوان گامهای اساسی در جهت بازگرداندن اعتماد در میان ذینفعان و تضمین دسترسی برابر همه به عدالت است.
7. مقاومت سازی و توانمندسازی جامعه: از آنجایی که مردم افغانستان به طور فزاینده ای از تجربیات تاریخی خود آگاه می شوند و آرزوی توسعه یک حس قوی هویت و تعلق دارند، تلاش برای بازسازی جوامع، بهبود مؤسسات آموزشی و ارتقای خدمات اساسی برای روستاها. و ساکنان شهرها نقش مهمی در پرورش تاب آوری و امکان رشد طولانی مدت دارند.
در حالی که این نادرست است که ادعا کنیم افغانستان هیچ چالشی در ارتباط با سفر خود به سمت خودگردانی ندارد، تلاشهای مداوم برای رسیدگی به موضوعاتی مانند فساد، حکومتداری ناکافی، نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی، و ستیزهجویی ریشهدار، بدون شک مستلزم تعهد و پافشاری مستمر از سوی همه ذینفعان است. . ارزیابی اینکه آیا افغانستان می تواند به پیشرفت معنادار در جهت تبدیل شدن به یک کشور آزاد و مستقل دست یابد، نیاز به بررسی دقیق سیاست واقعی و روابط دیپلماتیک دارد.