نیروی کار چیست و چرا رو به کاهش است ؟
نیروی کار یک مفهوم مرکزی در جامعه شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، روانشناسی و حوزه های گسترده تر علوم انسانی است که فرآیندی را در بر می گیرد که از طریق آن افراد کار را در ازای پرداخت، دستمزد یا سایر مزایای جبرانی انجام می دهند. نیروی کار را می توان به عنوان یکی از سه جزء اصلی جوامع سرمایه داری تعریف کرد: زمین، ماشین آلات و کارگران (اسکیدلسکی 2006). این شامل فعالیت بدنی، تلاش ذهنی، و تعامل اجتماعی است که به تولید، نوآوری، توزیع، مصرف و توسعه کلی جامعه کمک می کند. در طول تاریخ، نیروی کار با طبقات مختلف، شیوه های فرهنگی، آموزه های مذهبی، چارچوب های قانونی و الگوهای تجارت جهانی در هم تنیده شده است و شرایطی را شکل می دهد که افراد تحت آن تجربه های کاری روزانه خود را درگیر می کنند.
در دوران معاصر، نیروی کار نقشی اساسی در تقویت رشد اقتصادی، ثبات شغلی، کیفیت زندگی، حفاظت از محیط زیست و عدالت اجتماعی ایفا می کند. نیروی کار با ارائه کالاها، خدمات و دانش ضروری، تخصیص منابع را تسهیل می کند، نوآوری را تحریک می کند، بهره وری را بهبود می بخشد و در نهایت به رفاه و رفاه جوامع، ملت ها و نهادهای بین المللی کمک می کند.
کمبود نیروی کار به عرضه ناکافی کارگران واجد شرایط در صنایع، بخشها، مناطق خاص یا در دورههای خاص به دلایل مختلف از جمله روندهای جمعیتی، تغییرات ساختاری، سیاستهای اشتغال و پیشرفتهای فناوری اشاره دارد. درک این عوامل به سیاستگذاران، کسبوکارها، مربیان و سایر زیر شاخه ها کمک میکند تا استراتژیهای هدفمندی را برای رسیدگی به کمبود نیروی کار و بهبود نتایج شغلی برای افراد آسیبدیده ایجاد کنند. در زیر، مروری جامع از علل بالقوه کمبود نیروی کار ارائه میدهم و در مورد استراتژیهای کاهش آن بحث میکنم.
1. روندهای جمعیتی:
- پیری جمعیت: با افزایش سن جمعیت، افراد مسن بیشتری نسبت به نسلهای قبلی در سنین پایینتر به نیروی کار میپیوندند. این تغییر به سمت گروههای تولد بعدی به افزایش کمبود نیروی کار در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، به ویژه در بخشهای مراقبتهای بهداشتی، خردهفروشی، خدمات غذایی، ساختوساز و حملونقل کمک کرده است.
- الگوهای مهاجرت: ورود مهاجران، پناهندگان و کارگران خارجی غیرمجاز از کشورهای در حال توسعه به نگرانیهایی در مورد وجود نیروی کار ماهر و ایجاد شغل در آینده منجر شده است. سیاستهایی با هدف کاهش جریانهای مهاجرت و در عین حال ارتقای ادغام و توسعه مهارتها میتواند به پر کردن شکاف بین جمعیت مهاجر و کارگران بومی کمک کند.
2. تغییرات ساختاری:
- تغییر از مشاغل سنتی به فناوریهای جدید: اتوماسیون، هوش مصنوعی و سایر فناوریهای دیجیتال به تغییر صنایع ادامه میدهند و برخی وظایف را منسوخ یا کمتر کارآمد میکنند. به عنوان مثال، ماشین های خودران، دستیاران مجازی و روباتیک چالش های مهمی را برای رانندگان کامیون، کارگران انبار و کارگزاران خدمات مشتری ایجاد می کنند. کسبوکارها باید برنامههای آموزشی را برای پاسخگویی به نیازهای نیروی کار در حال تغییر وفق دهند و روی آن سرمایهگذاری کنند.
- برون سپاری و برون سپاری: برای کاهش هزینه ها و پاسخ به فشارهای رقابتی، شرکت های چند ملیتی اغلب عملیات خود را به خارج از کشور منتقل می کنند و فعالیت های غیر اصلی را به مکان های کم هزینه منتقل می کنند. در نتیجه، بازارهای کار محلی ممکن است به طور فزاینده ای کاهش یابد و کمبود نیروی کار در کشورهای میزبان تشدید شود. ترویج تجارت منصفانه، حمایت از اقتصادهای محلی و تشویق سرمایه گذاری مستقیم در سرمایه انسانی می تواند به جبران برخی از این اثرات کمک کند.
3. سیاست های استخدامی:
- قوانین حداقل دستمزد: هدف افزایش آستانه حداقل دستمزد این است که اطمینان حاصل شود که همه کارگران غرامت کافی برای تلاش های خود دریافت می کنند و از طریق هزینه های مصرف بالاتر به رشد اقتصادی کمک می کنند. با این حال، اگر به درستی مدیریت نشود، افزایش حداقل دستمزد می تواند منجر به افزایش هزینه ها، تضعیف موقعیت های چانه زنی و به طور بالقوه تشدید کمبود نیروی کار در بخش های آسیب پذیر شود. ایجاد تعادل بین نیاز به مقرون به صرفه بودن و حفظ ثبات اقتصادی مستلزم گفتگوی مداوم بین دولت ها و کارگران است.
- رژیمهای حمایت از شغل: قوانینی که برای حمایت از کارگران در برابر اخراجهای ناعادلانه، نقض حقوق برابر و سایر شیوههای شغلی نامطلوب طراحی شدهاند، میتوانند به حفظ بازار کار باثبات و جلوگیری از جابجایی کارگران کمدستمزد که به دنبال فرصتهای بهتر در جاهای دیگر هستند، کمک کند. حمایت از چنین قوانینی همچنان حیاتی است زیرا استانداردهای جهانی کار همچنان در حال تکامل است.
- مزایای بیکاری و سیستمهای حمایتی: ارائه کمکهای مالی کافی به کسانی که شغل خود را از دست میدهند، به کارگران امکان میدهد سریعتر به کار خود ادامه دهند، استرس و بی خانمانی را کاهش میدهد و از اقتصادهای محلی حمایت میکند. در حالی که اجرای درآمد پایه جهانی (UBI) بسیار بحث برانگیز است، مزایای بیکاری گسترده و سیستم های حمایتی تقویت شده نقش مهمی در کمک به کارگران مضطرب پیدا کردن گزینه های شغلی مناسب ایفا می کند.
4. پیشرفت های فناوری:
- هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی: الگوریتمهایی که با فناوری پیشرفته طراحی شدهاند، کسبوکارها را قادر میسازد تا کارهای روتین را خودکار کنند و پر کردن جای خالی در زمینههای تخصصی و متنوع کردن مسیرهای شغلی را آسانتر کند. با این حال، هوش مصنوعی همچنین چالشهای جدیدی از جمله خطر جابجایی شغلی برای مشاغل خاص، نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی، و معضلات اخلاقی در مورد وسایل نقلیه خودران و فرآیندهای تصمیمگیری را ارائه میکند. تلاشهای مشترک بین شرکتها، دولتها و دانشگاهها برای عبور از این پیچیدگیها و به حداکثر رساندن جنبههای مثبت پیشرفتهای فناوری ضروری است.
- امنیت سایبری: تهدیدات آنلاین و جرایم سایبری خطرات جدی برای کارگرانی که در صنایع مرتبط با امنیت سایبری، ارائه دهندگان خدمات اینترنتی، پیمانکاران دولتی و سایرینی که اطلاعات حساس را مدیریت می کنند، ایجاد می کند. تقویت زیرساختها، تقویت پروتکلهای امنیتی و اطمینان از دسترسی به برنامههای آموزشی و پشتیبانی قوی میتواند به محافظت از موقعیتهای شغلی آسیبپذیر و به حداقل رساندن اثرات منفی بر بازار کار کمک کند.
راهبردهای کاهش کمبود نیروی کار:
1. آموزش و آموزش پیشرفته: سرمایه گذاری در آموزش حرفه ای، برنامه های کارآموزی، و کالج های محلی، دانش آموزان و بزرگسالان را با مهارت های مورد نیاز برای انتقال از اشتغال موقت یا نیمه وقت به مشاغل تمام وقت مجهز می کند. حمایت از دوره های کارآموزی، طرح های بازپرداخت وام دانشجویی و برنامه های کارآفرینی نیز می تواند ایجاد کند.
چگونگی کاهش نیروی کارعوارض کمبود نیروی کار:
1. افزایش حجم کار و فرسودگی شغلی: در پاسخ به کمبود نیروی کار، شرکت ها ممکن است به طور موقت کارکنان بیشتری را برای پر کردن شکاف های موجود استخدام کنند. این منجر به شرایط کار بیش از حد، ساعات کار طولانیتر و کاهش کلی بهرهوری کارگران میشود که میتواند بازار کار را بیشتر بیثبات کند. فرسودگی مزمن در میان کارکنان می تواند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارد و منجر به کاهش نرخ ماندگاری کارکنان و کاهش عملکرد تجاری شود.
2. نگرانیهای کیفیت: با وجود استعدادهای محدود، کسبوکارها ممکن است به جای سرمایهگذاری در برنامههای توسعه بلندمدت کارکنان یا ارتقاء مهارت، پر کردن تقاضای فوری را در اولویت قرار دهند. در نتیجه، کارگران ممکن است با شرایط کاری ضعیف، منابع ناکافی، و کمبود فرصتهای توسعه حرفهای مواجه شوند که به نارضایتی شغلی و نرخ فرسودگی کمک میکند.
3. پیامدهای اقتصادی: کمبود نیروی کار می تواند پیامدهای گسترده ای برای اقتصادهای ملی داشته باشد، به ویژه در بخش هایی که بین مجموعه مهارت های محلی و رقابت بین المللی ناهماهنگی وجود دارد. وقتی کسبوکارها نتوانند کارگران واجد شرایط کافی را تامین کنند، ممکن است تولید را کاهش دهند، اخراجها رخ دهد و درآمدهای صادراتی کاهش یابد. این می تواند رشد اقتصادی را متوقف کند، فشار تورمی را افزایش دهد و به مالیه عمومی آسیب برساند.
4. تأثیر اجتماعی: کمبود نیروی کار میتواند پیامدهای اجتماعی عمیقی نیز داشته باشد و مستقیماً بر معیشت و کیفیت زندگی افراد تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، کارگران کم درآمد و افراد مسن ممکن است برای یافتن شغل معنادار تلاش کنند که منجر به افزایش سطح فقر و نابرابری اجتماعی شود. علاوه بر این، کمبود نیروی کار می تواند مسائل اجتماعی موجود مانند بی خانمانی، بی ثباتی مسکن و کار کودکان را تشدید کند و چرخه ای از مشکلات به هم پیوسته را ایجاد کند.
5. بیثباتی سیاسی: دولتهایی که با کمبود نیروی کار مواجه هستند ممکن است وسوسه شوند تا سیاستهایی را که برای تحریک اشتغال داخلی است، اجرا کنند، مانند مالیاتهای بالا، تعرفههای واردات و محدودیتهای رقابت خارجی. این اقدامات می تواند از سرمایه گذاری خارجی جلوگیری کند، کسب و کارها را از راه اندازی محلی منصرف کند و رقابت پذیری اقتصادهای ملی را تضعیف کند. علاوه بر این، سیاستمداران ممکن است بدون در نظر گرفتن زمینه اقتصادی گستردهتر یا پیامدهای بالقوه بر حقوق کارگران و فرصتهای شغلی، در تغییر سیاستهای مبتنی بر رأیدهندگان شرکت کنند.
6. هزینه های زیست محیطی: برخی تحقیقات نشان می دهد که برون سپاری مشاغل در خارج از کشور می تواند به تخریب محیط زیست و کمبود منابع به دلیل مصرف بیشتر منابع طبیعی مرتبط با حفظ امکانات و ارائه خدمات در سطح جهانی کمک کند. شرکتهایی که در مناطق محروم فعالیت میکنند ممکن است به شدت به نیروی کار و مواد ارزانتر متکی باشند که منجر به افزایش بار هزینهها و شیوههای ضعیف مدیریت زیستمحیطی میشود.
7. خطرات سلامتی: دسترسی محدود به مراقبت های پزشکی ضروری، مانند غربالگری های بهداشتی، درمان و خدمات اورژانسی، چالش خاصی را در دوره های کمبود نیروی کار ایجاد می کند. کلینیک های شلوغ، تشخیص تاخیری، و کاهش دسترسی به مراقبت های پزشکی به موقع می تواند به طور قابل توجهی بر نتایج بیماران تاثیر بگذارد و منجر به نرخ مرگ و میر بالاتر و نرخ مرگ و میر در میان جمعیت هایی شود که در مناطق شهری با منابع مراقبت های بهداشتی محدود زندگی می کنند.
8. اختلالات تجارت جهانی: بازارهای کار بینالمللی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و نوسانات تقاضا برای نیروی کار میتواند در سراسر مرزها موج بزند و باعث اختلالات زنجیره تامین گسترده شود و بر اقتصاد محلی و جهانی تأثیر بگذارد. در موارد شدید، کمبود نیروی کار در یک قاره می تواند باعث افزایش قیمت کالاها و درگیری بر سر منابع در کشورهای همسایه شود و ثبات و صلح جهانی را تهدید کند.
9. معضلات اخلاقی: گسترش سریع اتوماسیون و هوش مصنوعی سوالاتی را در مورد ماهیت خود کار، نحوه سازماندهی آن و مسئولیت هایی که انسان ها و ماشین ها در محل کار دارند، ایجاد می کند. همانطور که سیستمهای هوش مصنوعی یاد میگیرند وظایف انسانی را تکرار کنند، کارگرانی که بهطور خودکار دور میشوند ممکن است احساس رها شدن، از دست دادن هدف و حتی آسیب اخلاقی را تجربه کنند. علاوه بر این، استفاده از فناوری نظارت در کارخانه ها و مراکز تماس، ملاحظات اخلاقی مربوط به حریم خصوصی، رضایت و شفافیت داده ها را معرفی می کند.
به منظور مدیریت موثر کمبود نیروی کار و ارتقای ثبات اقتصادی، رسیدگی به علل ریشه ای و اجرای راه حل های جامع از اهمیت بالایی برخوردار است. رویکردهای مختلف شامل بهبود آموزش و آموزش حرفه ای، تقویت روابط همکاری بین کارفرمایان و کارمندان، تقویت زیرساخت ها و پروتکل های امنیتی، حمایت از استانداردهای کار منصفانه، تاکید بر شمول اجتماعی، و بررسی منابع جایگزین فرصت های شغلی و سرمایه گذاری است. با ترکیب اقدامات جمعی، اصلاحات سیاستی و مشارکت های استراتژیک، کشورها می توانند بازارهای کار انعطاف پذیر ایجاد کنند، رضایت شغلی را افزایش دهند و در نهایت پیشرفت اقتصادی و برابری اجتماعی را پیش ببرند.
عوارض کمبود نیروی کارپرداختن به کمبود نیروی کار مستلزم استراتژی ها و سیاست های متفکرانه ای است که برای کاهش اثرات آن و در عین حال تضمین غرامت عادلانه برای کارگران آسیب دیده طراحی شده اند. در اینجا یک رویکرد گام به گام برای کمک به سازمان ها برای جبران کمبود نیروی کار به طور موثر ارائه شده است:
1. تعیین دامنه و میزان کمبود نیروی کار: روندهای فعلی بازار، الگوهای اشتغال تاریخی، و جمعیت شناسی منطقه ای را برای شناسایی صنایع، مشاغل و مکان های جغرافیایی خاص که با کمبود نیروی کار مواجه هستند، تجزیه و تحلیل کنید. درک مدت زمان این چالش ها و پیش بینی تأثیر بالقوه آنها بر برنامه ریزی اقتصادی آینده.
۲- نیاز به مدلهای استخدام انعطافپذیر را بشناسید: مدلهای ترکیبی را اجرا کنید که ترتیبات کاری سنتی و از راه دور را برای به حداکثر رساندن انعطافپذیری و به حداقل رساندن جابجایی فیزیکی ترکیب میکند. برای حفظ استعدادهای برتر در میان کمبود نیروی کار، گزینههای دورکاری، برنامهریزی انعطافپذیر و سایر امتیازات را ارائه دهید. استفاده از فناوریهایی مانند کنفرانس ویدیویی، واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) را برای ایجاد محیطهای کاری از راه دور همهجانبه در نظر بگیرید.
3. سرمایه گذاری در آموزش و توسعه کارکنان: برنامه های آموزشی هدفمند را به طور خاص برای مهارت های مورد نیاز در کمبود نیروی کار شناسایی شده ایجاد کنید. با مؤسسات آموزشی، سازمانهای غیرانتفاعی، و کالجهای اجتماعی شریک شوید تا تجربیات یادگیری مقرونبهصرفه و در دسترس را ارائه دهید. ارائه بورس تحصیلی، فرصت های کارآموزی، و مسیرهای پیشرفت شغلی برای جذب و حفظ متخصصان بسیار ماهر.
4. افزایش بستههای مزایا: ساختار دستمزد استاندارد را با ارائه حقوق رقابتی، طرحهای پاداش سخاوتمندانه، طرحهای تقسیم سود، و مشوقهای مبتنی بر کمیسیون بهبود بخشید. ارائه بسته های مزایای جامع، از جمله حساب های پس انداز بازنشستگی، بیمه درمانی، پوشش دندان، مراقبت از بینایی، مرخصی با حقوق و برنامه های سلامتی. به طور منظم سیاست های سود را بر اساس بهترین شیوه های صنعت و ترجیحات مصرف کننده بررسی و تنظیم کنید.
5. خدمات مشاوره شغلی و کاریابی را ارتقا دهید: شبکه های حمایتی و برنامه های ارجاع را برای افراد تازه وارد و کارگران در حال انتقال که به دنبال فرصت هایی خارج از کمبودهای شناخته شده نیروی کار هستند، ایجاد کنید. با ذینفعان مربوطه، مانند اتحادیهها، سازمانهای دولتی و نمایندگان بخش خصوصی، برای اطمینان از انتقال روان و کاهش سطح استرس برای کارگرانی که در موقعیتهای شغلی موقت هستند، همکاری کنید.
6. ابتکارات به رسمیت شناختن و پاداش کارکنان را اولویت بندی کنید: دستاوردهای فردی را به رسمیت بشناسید، کارکنان سخت کوش را بشناسید، و موفقیت ها را از طریق رویدادهای تیم سازی، سازمان های خیریه در سراسر شرکت و مسابقات کارکنان جشن بگیرید. پاداش وفاداری، تعالی خدمات مشتری، و کمک های استثنایی برای حفظ انگیزه و مشارکت در میان کارکنان در زمان های چالش برانگیز.
7. حسن نیت و یکپارچگی برند را حفظ کنید: با کارکنان آسیب دیده ارتباط آزاد برقرار کنید، از تلاش های آنها قدردانی کنید و نگرانی ها را به سرعت برطرف کنید. سعی کنید بدون توجه به شرایط با همه کارکنان به طور منصفانه و مداوم رفتار کنید. یک فرهنگ شرکتی مثبت ایجاد کنید که همکاری، حل مشکل و اهداف مشترک را در میان عدم اطمینان تشویق می کند.
8. فرصتهای شغلی جایگزین را بررسی کنید: با ارائهدهندگان خارجی، مشاورهها و اتحادها برای تامین نیروی کار موقت، مانند پیمانکاران، فریلنسرها، پرسنل آژانس موقت و کارگران فصلی تعامل کنید. اطمینان حاصل کنید که این منابع با اهداف سازمانی هماهنگ هستند و نیازهای کارگرانی را که به دنبال امداد کوتاه مدت هستند برآورده می کند.
9. نظارت و ارزیابی اثربخشی: به طور مستمر شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) مربوط به هزینه های نیروی کار، رضایت کارکنان و بازگشت سرمایه (ROI) را دنبال کنید. از این اطلاعات برای آگاهی دادن به تصمیم گیری و بهبود استراتژی های مداوم برای مدیریت موثر کمبود نیروی کار استفاده کنید. رویکرد خود را در صورت لزوم بر اساس شرایط بازار در حال تحول، بازخورد کارگران و پیشبینیهای مالی تنظیم کنید.
10. به دنبال نظرات ذینفعان و جوامع باشید: از دیدگاه های متنوع برای اطلاع رسانی پاسخ های خود به کمبود نیروی کار استفاده کنید. رهبران اتحادیهها، اعضای جامعه، انجمنهای کارگری و نمایندگانی از زمینههای آموزشی مختلف را درگیر کنید تا بینشهای ارزشمندی کسب کنید و در راهحلهای مشترک همکاری کنید.
با پیروی از این مراحل، سازمان ها می توانند کمبود نیروی کار را بهتر جبران کنند، رضایت کارکنان را افزایش دهند و سناریوهای پیچیده اقتصادی را پیش ببرند. مهم است که به یاد داشته باشید که هر موقعیتی منحصر به فرد است، بنابراین استراتژی های خود را متناسب با آن تنظیم کنید تا به طور موثر به چالش های ناشی از کمبود نیروی کار پاسخ دهید.