بی توجهی عاطفی در سنین کودکی چیست و چه عواقبی در بزرگسالی دارد ؟
بی توجهی عاطفی به عدم مراقبت یا توجه کافی نسبت به احساسات و رفاه کودک اشاره دارد. این می تواند منجر به پیامدهای منفی مختلفی مانند افسردگی، اختلالات اضطرابی، مشکلات رفتاری، مشکلات اجتماعی و حتی مسائل رشد بلندمدت مانند تاخیرهای شناختی شود. برای جلوگیری از غفلت عاطفی، والدین باید محیطی امن ایجاد کنند که در آن به طور فعال به فرزندان خود گوش دهند، در تعاملات مثبت شرکت کنند و حمایت عاطفی و راهنمایی مناسب را ارائه دهند.
کمبود عاطفی می تواند به طور قابل توجهی بر زندگی کودک از طرق مختلف از جمله کاهش عزت نفس، توانایی تصمیم گیری ضعیف، مشکلات در روابط، اختلالات خواب، چالش های یادگیری و کاهش سلامت روان کلی تأثیر بگذارد. کودکانی که از کمبود عاطفی رنج می برند نیز ممکن است بیشتر با ابراز احساسات دست و پنجه نرم کنند که منجر به مهارت های ارتباطی کمتر موثر می شود. برای رفع این نگرانیها، برای والدین ضروری است که مکانیسمهای مقابلهای سالم را ایجاد کنند .
بزرگسالانی که در دوران کودکی با کمبودهای عاطفی زودرس متولد می شوند ممکن است در مدیریت استرس، حفظ روابط شخصی و انجام مسئولیت های کاری با چالش های مهمی روبرو شوند. آنها ممکن است علائمی مانند خلق و خوی ضعیف، تحریک پذیری، مشکل در تمرکز و سوء مصرف مواد را به دلیل عدم استفاده از تکنیک های تنظیم هیجانی تجربه کنند. علاوه بر این، افرادی که تحت تأثیر پریشانی عاطفی مزمن قرار می گیرند ممکن است کیفیت زندگی ضعیف تری داشته باشند، عوامل خطرساز برای شرایط سلامت جسمانی مانند بیماری قلبی و دیابت و فرصت های شغلی محدودی داشته باشند. تشویق رشد عاطفی منظم و جستجوی مداخلات حرفه ای مانند درمان و مشاوره می تواند به کاهش اثرات کمبود عاطفی در زندگی بعدی کمک کند.
بی توجهی عاطفی به کودک چیست ؟پیامدهای رایج غفلت عاطفی در بزرگسالی شامل سطوح بالای استرس، علائم افسردگی، اختلالات خواب، کاهش رضایت شغلی، انزوای اجتماعی، کاهش عملکرد در خانه و مدرسه، بی ثباتی مالی، و مشکلات قانونی مربوط به خشونت خانگی یا آسیب مالی است. افرادی که دوره های طولانی غفلت عاطفی را تجربه می کنند ممکن است رفتارهایی مانند پرخاشگری، تکانشگری، اعتیاد یا ناتوانی های روانی را نیز از خود بروز دهند. برای بزرگسالان و شرکای آنها بسیار مهم است که نشانههای غفلت عاطفی را بشناسند و گامهای لازم را در جهت بازسازی اعتماد، تقویت انعطافپذیری و ارتقای رفاه عاطفی بردارند. تشخیص کمبود عاطفی در کودکان معمولاً شامل ترکیبی از ابزارهای ارزیابی، مشاهدات بالینی و ارزیابی الگوهای رفتاری است. معیارهای تشخیصی رایج عبارتند از علائم پایدار دشواری در احساس غم، شادی، ترس یا خشم. اپیزودهای مکرر اشک آور یا گریه بیش از حد؛ تاخیر در توسعه همدلی و درک احساسات دیگران؛ اختلال در توانایی یادآوری رویدادهای مهمی که باعث آشفتگی عاطفی می شود. یا تفاوت های مشخص بین واقعیت و انتظارات ایده آل در مورد خود و دیگران. روانشناسان، روانپزشکان و سایر متخصصان سلامت روان ارزیابی های کاملی را با استفاده از تست های غربالگری استاندارد، مصاحبه های بالینی و مقیاس های رتبه بندی انجام می دهند تا مشخص کنند که آیا کمبود عاطفی بر اساس شواهد موجود وجود دارد یا خیر. اگر با یافتههای چندین منبع پشتیبانی شود، تشخیص کمبود عاطفی کودک میتواند ارجاع به خدمات تخصصی را که برای رسیدگی به این چالشهای منحصر به فرد طراحی شده است، تسهیل کند.
گزینه های درمانی برای کودکانی که در معرض غفلت عاطفی قرار دارند به نیازهای فردی و شرایط خاص بستگی دارد. در برخی موارد، ممکن است برای ارزیابی شدت تروما و تعیین بهترین روش اقدام، مشاوره رسمی با متخصصان دارای مجوز مانند پزشکان اطفال، روانپزشکان یا روانشناسان لازم باشد. مداخلات درمانی که معمولاً برای درمان کودکان نادیده گرفته شده عاطفی استفاده می شود شامل درمان شناختی- رفتاری (CBT)، خانواده درمانی، فعالیت های گروهی و سایر روش های آموزشی با تمرکز بر بهبود مهارت های ارتباطی، حل مسئله و تنظیم هیجانی است. همچنین ممکن است برای سوابق شدید ترومایی یا در صورت وجود شرایط پزشکی زمینهای مرتبط با پریشانی عاطفی، دارو تجویز شود. مشارکت در منابع اجتماعی، شرکت در برنامههای آموزشی والدین و حمایت از گروههای مدافع محلی میتواند باعث بهبود بیشتر شود و از وقوع غفلت عاطفی در آینده در میان خانوادههای جوان جلوگیری کند.
چه درمانی برای کودکانی که معرض کم توجهی عاطفی قرار گرفته اند وجود دارد؟