شناخت شخصیت برجسته اقتصادی فرانسوی
فردریک باستیا یک اقتصاددان فرانسوی بود که تجارت آزاد را ترویج می کرد و از سیستم های رفاه اجتماعی انتقاد می کرد که برای افراد یا جوامع مفید نیستند. او از منفعت شخصی بر اقدام جمعی حمایت می کرد زیرا به رقابت عادلانه بین کشورها و مشاغل اعتقاد داشت.
فردریک آگوست لئون باستیا (9 نوامبر 1835 - 6 فوریه 1907) حقوقدان، فیلسوف اخلاق و اقتصاددان فرانسوی بود که لیبرالیسم مدرن را با "قانون" خود در سال 1850 پایه گذاری کرد. کار او بر کاوش در حقوق فردی در مقابل مداخله دولت متمرکز بود.زندگینامه او به صورت خلاصه بیان شده است :
1. دوران کودکی و آموزش:
- باستیا در یک خانواده معمولی در پاریس، فرانسه متولد شد. باستیا قبل از ورود به مدرسه عالی نرمال در سال 1853 در کالج ماریو تحصیل کرد. در اینجا، او کار خود را با ژان ژورس، متفکر انقلابی رادیکال، در پروژه های روزنامه نگاری آغاز کرد. پس از فارغ التحصیلی، از سال 1857 تا 1861 در لیسه سنت لوئیس به تدریس ریاضیات و فیزیک پرداخت.
2. شغل اولیه:
- با الهام از ایده های شارل فوریه در مورد دموکراسی مستقیم، باستیا به حزب جمهوری خواه رادیکال پیوست که پس از آن که ناپلئون سوم سلطنت را در سال 1851 لغو کرد، به آن پیوست.
3. اقتصاد و فلسفه سیاسی:
- در حالی که هنوز تدریس می کرد، باستیا شروع به نوشتن کتاب هایی کرد که در مورد مسائل اقتصادی از جمله مالیات، قوانین کار، ملی شدن و حاکمیت مصرف کننده بحث می کردند - مضامین اصلی آثار بعدی او مانند "قانون". او این مقالات را از حدود سال 1859 در مجلات و روزنامه ها منتشر کرد.
4. بنیانگذاری لیبرالیسم مدرن:
- در سال 1850، زمانی که باستیا در هیئت تحریریه مجله des économistes et littéraires خدمت می کرد، "قانون" را نوشت که در آن استدلال هایی در حمایت از تجارت آزاد و مخالفت با برنامه های تامین اجتماعی بر اساس افکار عمومی ارائه شد. این نشریه به او به عنوان یکی از بنیانگذاران لیبرالیسم مدرن کمک کرد.
5. به رسمیت شناختن بین المللی:
- اگرچه باستیا در فرانسه متولد شد، اما با ترجمه انگلیسی نوشته هایش در سطح بین المللی شناخته شد. جان استوارت میل، روشنفکر آمریکایی، به باستیا کمک کرد تا ایده های خود را درباره آزادی و عدالت توسعه دهد.
- در طول جنگ جهانی دوم تلاش هایی برای تحقیر باستیا به دلیل احساسات ضد نازی او انجام شد. با این حال، این دیدگاه تا حد زیادی بی اعتبار شده است و کمک های او همچنان مورد توجه قرار می گیرد.
6. مرگ و میراث:
- باستیا در 6 فوریه 1907 در پاریس درگذشت. با گذشت زمان، ایدههای او بر قوانین اساسی، سیاستهای آموزشی و روابط بینالمللی بسیاری از کشورها تأثیر گذاشته است. خیابان باستیا در مونترال و مجسمهای به یادبود او نیز در پاریس یافت میشود.
فدریک باستیافردریک آگوست لئون باستیا، اقتصاددان و فیلسوف سیاسی فرانسوی، پیشینه فکری چند وجهی داشت که با تحصیلات در علم، حقوق، ادبیات و مواجهه اولیه با جنبش های فکری رادیکال مشخص شده بود. همانطور که در زیر خلاصه می شود، علایق او هم علوم انسانی و هم علوم طبیعی را در بر می گرفت:
1. ریاضیات و فیزیک: باستیا علیرغم تمرکز بیشتر بر اقتصاد، در دوران کودکی خود به ریاضیات و فیزیک علاقه نشان داد. او این موضوعات را در کنار تحصیل زبان فرانسه، لاتین، یونانی، تاریخ و جغرافیا در کالج ماریوو مطالعه کرد.
2. سفر آکادمیک: پس از دبیرستان، باستیا تحصیلات بیشتری را در École Normale Supérieure (ENS) دنبال کرد. در طول مدتی که در آنجا بود، با ژان ژورس، یک شخصیت برجسته انقلابی رادیکال به بحث پرداخت و در کار مشترک آنها در مقالات روزنامهها و دیگر فعالیتهای روزنامهنگاری مشارکت داشت. این تعاملات احتمالاً مهارت های تفکر انتقادی او را تقویت کرده است.
3. سمت تدریس: از سال 1857 تا 1861، باستیا در لیسه سنت لوئی سمت تدریس داشت. او که مستقیماً زیر نظر اساتید مرتبط با روش شناسی علمی کار می کرد، تجربه ارائه مفاهیم پیچیده به دانشجویان را به دست آورد. این می توانست توانایی او را برای برقراری ارتباط واضح ایده های پیچیده افزایش دهد.
4. نقد فکری: باستیا در طول زندگی حرفه ای خود به طور مداوم از استدلال منطقی و تحلیل دقیق برای ارزیابی بحث های معاصر پیرامون موضوعات مختلف از مالیات و قوانین کار گرفته تا ملی شدن و حاکمیت مصرف کننده استفاده می کرد. چنین اقداماتی به او اجازه داد تا استدلال خود را اصلاح کند و درک خود را از اصول اقتصادی عمیق تر کند.
5. قرار گرفتن در معرض ایده های کلاسیک: شیفتگی باستیا به لیبرالیسم کلاسیک و ریشه های آن را می توان در خواندن ولتر، جان لاک و توماس پین جستجو کرد. در حالی که برخی ممکن است استدلال کنند که ایدئولوژی های سیاسی او بسیار فراتر از ایدئولوژی های مشترک رهبران روشنگری است که در بالا ذکر شد، باستیا با این وجود تأثیر این متفکران پیشگام را تصدیق کرد.
6. تعامل با جنبشهای انقلابی: باستیا با توجه به مشارکتش با فعالان رادیکال، بهویژه ژورس، نیاز به اشکال مستقیمتر مشارکت سیاسی را به جای تکیه صرف بر مقامات منتخب میدید. تعهد او به عدالت اجتماعی به خوبی با اهداف انقلابی همسو بود و ارتباط عاطفی قوی بین او و مخاطبانش ایجاد کرد.
7. قدردانی از تحقیقات علوم اجتماعی: باستیا با ثبت نام در مطالعات حقوقی در ENS، ممکن است به بینش هایی دست یافته باشد که می تواند به او کمک کند تا مشکلات اجتماعی را به طور مؤثرتری تحلیل کند. بورس تحصیلی حقوقی اغلب شامل تجزیه و تحلیل پرونده های گسترده و بحث های نظری است، بنابراین به او اجازه می دهد اهمیت تصمیم گیری های سیاستی مبتنی بر شواهد را درک کند.
باستیا با ترکیب دانش از چندین زمینه و سنت های فرهنگی، چارچوب منحصر به فردی را ایجاد کرد که در آن مسائل اقتصادی و سیاسی را بررسی کرد. این آمیزه از اشتیاق فکری او را به حمایت از اهداف مترقی سوق داد که به طور گسترده در طبقات مختلف اجتماعی-اقتصادی طنین انداز شد.
در حالی که فردریک آگوست لئون باستیا به طور گسترده به عنوان یکی از مهمترین شخصیتها در نظریه اقتصادی مدرن شناخته میشود، بسیاری از جنبههای زندگی و آثار او از زمانی که پس از مرگش در سال 1907 به زبانهای مختلف منتشر شد، در خارج از اروپا به طور کامل مورد توجه قرار نگرفته است. دیدگاه به درک ما از میراث او عمق می بخشد و همچنان به تحریک گفت و گو بین اقتصاددانان در سطح جهان ادامه می دهد. در زیر بینش های کلیدی در مورد نحوه نگرش مدرسه اتریشی باستیا وجود دارد:
1. بنیادهای خرد در مقابل تمرکز کلان: یک اصل اصلی رویکرد باستیا به اقتصاد، تأکید بر فردیت اقتصاد خرد بر وابستگی متقابل اقتصاد کلان بود. برخلاف مدلهای اقتصادی جریان اصلی که به شدت بر کلهایی مانند عرضه و تقاضا تمرکز میکنند، باستیا بر اقدامات فردی و پیامدهای آنها تمرکز کرد. به عنوان مثال، باستیات به جای بحث در مورد نتایج بازار به طور کلی، معاملات خاص و تأثیر آنها بر قدرت خرید مصرف کنندگان را بررسی کرد.
2. تحلیل فایدهگرا: باستیا از استفاده از روشهای فایدهگرایانه - که به دنبال به حدا *** ر رساندن شادی یا لذت هستند - برای درک پدیدههای اقتصادی حمایت میکرد. بر خلاف اقتصاددانان نئوکلاسیک که کارایی را در اولویت قرار می دهند، باستیا از جذابیت های شهودی ناشی از عقل سلیم و تجربیات شخصی برای نشان دادن نکات خود استفاده کرد. او معتقد بود که مردم هنگام تصمیم گیری در مورد مصرف و تولید باید مسئولانه رفتار کنند زیرا انجام این کار رفاه کلی را به حدا *** ر می رساند.
3. آزادی فردی و بی ثباتی بازار: باستیا از سیاست های دولت انتقاد کرد که به طور ناعادلانه آزادی افراد را برای خرید و فروش کالاها بدون ایجاد بی ثباتی های مضر بازار محدود می کند. مثال معروف او از مبادله مبادله مبادله ای فرضی نشان می دهد که چگونه حتی مبادلات به ظاهر برابر می تواند منجر به افزایش قیمت برای اقلام خاص در صورت کمیاب شدن اقلام شود. برای حل چنین شرایطی، باستیا اجرای سقف های حداقل قیمت یا کف دستمزد حدا *** ر را پیشنهاد کرد و اظهار داشت که بازارها در نهایت باید خود تنظیم شوند تا به تعادل برسند.
4. حفاظت در برابر قدرت انحصاری: باستیا در مورد انحصارها، که در آن شرکت های واحد کنترل بخش قابل توجهی از بازار محصول یا خدمات خاص را در دست دارند، هشدار داد. او اشاره کرد که چنین تمرکز قدرت ممکن است منجر به قیمتهای بسیار پایین و کاهش رقابت شود و در نتیجه هزینههای بالاتری را برای مصرفکنندگان به همراه داشته باشد در حالی که تنها به نفع آن معدود کسبوکارهای مسلط است. در عوض، باستیا سیاستهای آزادسازی را پیشنهاد کرد که در وهله اول برای جلوگیری از شکلگیری انحصارات طراحی شده بودند، با این استدلال که هرگونه حمایت در برابر آنها صرفاً به جای رشد، سفتهبازی و سرمایهگذاری را تشویق میکند.
5. اصل کنش انسانی: مفهوم «اصل کنش انسانی» که توسط اقتصاددان اتریشی یوزف شومپیتر معرفی شد، نقش مهمی در تفسیر نوشتههای باستیا دارد. بر اساس این ایده، افراد بر اساس خواسته ها و نیات خود عمل می کنند اما به نیروهای بیرونی اطراف خود از جمله شرایط بازار و قوانین نهادی پاسخ می دهند. درک این پاسخ ها به ما امکان می دهد رفتار آینده را پیش بینی کنیم و اثربخشی سیاست های مختلف اقتصادی را ارزیابی کنیم.
6. بررسی انتقادی اقتصاد نئوکلاسیک: حوزه دیگری که در آن تفسیر اتریشی از باستیا اندکی از نظریه اقتصادی ارتدکس فاصله داشت، ارزیابی او از دکترین های اقتصادی سنتی بود. اتریشی ها بر این باورند که نقدهای باستیا از سرمایه داری و مرکانتیلیسم بینش ارزشمندی را در زمینه هایی که مدل های موجود در آن ها سناریوهای دنیای واقعی را به درستی توضیح نمی دهند، ارائه می دهد. به عنوان مثال، باستیا به اثرات منفی حمایت گرایی بر کشورهای در حال توسعه اشاره کرد و راه حل های بالقوه الهام گرفته از نظریه اقتصادی اتریش را برجسته کرد.
7. تأثیر بر اندیشه سیاسی مدرن: با توجه به تأثیر گستردهتر او بر اندیشه سیاسی معاصر، تأکید باستیا بر حقوق و آزادیهای فردی همچنان الهامبخش ایدئولوژیهای آزادیخواهانه و سوسیال دمکراتیک بوده است، بهویژه در مناطقی که آزادی اقتصادی برای مدت طولانی محدود یا سرکوب شده است. علاوه بر این، رویکردهای الهامگرفته از اتریش به سیاستهای مالی همچنان به شکلگیری بحثها پیرامون مسائل مالی در بسیاری از نقاط جهان امروز ادامه میدهد.
در حالی که سهم باستیا در تئوری اقتصادی در بحثهای مربوط به چالشهای کنونی جهانی همچنان مرتبط است، لازم است بدانیم که تفسیر ایدههای او بسته به زمینه و دیدگاههای منطقهای ممکن است متفاوت باشد. با ادغام بینش های اتریش، ما درک عمیق تری ازپیچیدگی مسائل اقتصادی به دست می آوریم و ظرفیت خود را برای رسیدگی به نگرانی های مبرم در جامعه افزایش می دهیم.
کتاب قانون نوشته فدریک باستیافردریک آگوست لئون باستیا، اقتصاددان و فعال سیاسی برجسته قرن نوزدهم فرانسوی، دیدگاه های نظری مهمی را در طول زندگی خود توسعه داد که امروزه نیز تأثیرگذار هستند. در زیر مروری جامع بر پایان نامه های کلیدی منسوب به وی همراه با مفاهیم و تفاسیر آنها ارائه شده است:
1. La Loi de l'Offre et de la Demande (قانون عرضه و تقاضا)
- بیان می کند که رابطه بین قیمت و مقدار عرضه یا تقاضا تعیین کننده قیمت تعادلی است که در آن کالاها می توانند در یک بازار کاملا رقابتی بدون ایجاد مازاد یا کسری معامله شوند.
- مفهوم: درک این قانون به توضیح اینکه چرا قیمت ها عموماً به دلیل نیروهای خود تنظیم کننده عرضه و تقاضا به سمت برابری حرکت می کنند کمک می کند. هرگونه عدم تعادل منجر به تولید بیش از حد (مازاد) می شود که منجر به قیمت های بالاتر برای مصرف کنندگان می شود یا به کمبود منجر می شود که قیمت ها را کاهش می دهد.
2. Le principe du libre échange
- از اجازه دادن به تجارت آزاد بین المللی بین کشورها برای تسهیل انباشت ثروت و رشد حمایت می کند.
- مفهوم: تشویق تجارت نه تنها فقر ملی را کاهش می دهد، بلکه بهره وری و کارایی را نیز افزایش می دهد زیرا تخصص در زمینه هایی اتفاق می افتد که هر کشور برتر است.
3. محافظت
- ابراز نگرانی از اثرات منفی حمایت گرایی واردات به ویژه در مورد آسیب احتمالی آن به صنایع داخلی، کیفیت محیط زیست و ایجاد اشتغال.
- مفهوم: علیرغم انتقادات، طرفداران حمایت گرایی استدلال می کنند که ممکن است به ثبات اقتصادها در مواجهه با نوسان قیمت های جهانی کمک کند و در عین حال برخی از بخش ها را از تحت الشعاع قرار گرفتن واردات محافظت کند.
4. L'abolition des salaires حداقل ها در فرانسه
- احساس میکردم کف دستمزد همگانی نتیجه معکوس دارد، زیرا در نهایت مانع عملکرد کارگران و افزایش هزینهها برای کسبوکارها، از جمله آنهایی که در برونسپاری فعالیت میکنند، میشود.
- مفهوم: با حذف سقف های اجباری دستمزد، فرانسه امیدوار بود که هم انعطاف پذیری و هم کارایی در ترتیبات کار را تشویق کند.
5. Les plafonds des prix
- پیشنهاد تعیین حدا *** ر قیمت ها به جای حداقل قیمت ها برای کنترل تورم و اطمینان از استطاعت در ازای حفظ سطحی از قدرت خرید برای خانوارها.
- مفهوم: محدود کردن افزایش قیمت ممکن است به تثبیت شرایط اقتصادی و تضمین امنیت مالی برای مصرف کنندگان کمک کند. با این وجود، مخالفان به خطرات بالقوه مرتبط با سقف های قیمتی سفت و سخت و تحرک محدود برای کارآفرینانی که مایل به افزایش حاشیه سود هستند اشاره می کنند.
6. Le contrat social
- فرض بر این بود که اعضای جامعه مدنی، زمانی که در تعقیب اهداف مشترک با هم پیوند خوردند، به طور ضمنی یک توافق قراردادی به نام "قرارداد اجتماعی" را تشکیل می دهند - ایده ای مبتنی بر روابط سودمند متقابل و ارزش های مشترک.
- مفهوم: باستیا با به کارگیری این مفهوم پیشنهاد کرد که اگر شهروندان بر اساس قوانینی که توسط دولت ها وضع شده است عمل کنند، باید انتظار همان بازگشت را داشته باشند، یعنی حمایت های قانونی در برابر ظلم و رهایی از ترس از خشونت. با این حال، اگر حکمرانی کوتاهی کند، مردم ممکن است برای تصحیح آنچه که به عنوان اعمال نادرست تصور میکنند، به شورش متوسل شوند.
7. L'utilitarisme
- معتقد بود که بهترین تصمیمات در یک موقعیت معین شامل به حدا *** ر رساندن مجموع لذت یا "مفید" است. استدلال او فراتر از ترجیحات شخصی و در نظر گرفتن زمینه اجتماعی گسترده تر بود و بر اهمیت سود جمعی تأکید می کرد.
- مفهوم: اتخاذ یک دیدگاه سودگرایانه دولت ها را تشویق کرد تا سیاست هایی را که رفاه عمومی را ارتقا می بخشد، اجرا کنند. برای مثال، آنها ممکن است از مجازات اعدام برای حفظ صلح استفاده کنند، با این فرض که مجازات اعدام بهتر از حبس ابد یا رفتار ملایمتر به مردم خدمت میکند.
8. Les droits de propriété privée
- حمایت از حقوق مالکیت خصوصی به عنوان مؤلفههای اساسی یک دموکراسی کارآمد، که نشان میدهد افراد باید داراییها را داشته باشند و آنها را برای نسلهای آینده در امان نگه دارند.
- مفهوم: مدافعان حقوق مالکیت خصوصی استدلال کردند که دولت ها باید دخالت خود را در بازار به حداقل برسانند تا مالکان خصوصی بتوانند سرمایه گذاری های خود را به طور مؤثر مدیریت کنند. کسانی که در کارآیی سرمایه گذاری آزاد تردید دارند، به موارد مختلفی اشاره کردند که در آن شیوه های انحصاری و تمرکز ثروت در دست افراد معدودی، ثبات اقتصادی و آزادی فردی را تهدید می کرد.
در طول تاریخ، تزهای باستیا تطبیق داده شده و گسترش یافته است، اما بینش اصلی او در هدایت بحثها درباره سیاستگذاری، استراتژیهای تجاری و ماهیت سازمان اجتماعی ادامه دارد. امروزه، این ایدهها الهامبخش طیف وسیعی از جنبشهای اقتصادی و ایدئولوژیهای سیاسی هستند که به دنبال ارتقای آزادی اقتصادی، عدالت اجتماعی و تنوع فرهنگی هستند.