فشاری فرهنگی چیست و چرا بین این دو کشور مطرح است ؟
فشار فرهنگی به انتظارات یا هنجارهای اجتماعی اشاره دارد که بر افراد درون گروهشان مانند خانواده ها، جوامع، محل کار یا مدارس اعمال می شود. این فشارها می توانند رفتارها، باورها، ارزش ها، نگرش ها و بیان هنری را شکل دهند. یک مثال رایج شامل پوشیدن سبک های خاص لباس یا لباس پوشیدن مناسب برای مجامع اجتماعی مختلف است. آیا همچنان لازم است که این آداب و رسوم را در رویدادهایی مانند عروسی یا تشییع جنازه رعایت کنید؟ چرا ممکن است این در طول زمان تغییر کند؟ چه چالشهایی میتواند از نادیده گرفتن تفاوتهای فرهنگی در هنگام بروز ارتباطات میان فرهنگی ایجاد شود؟ چه عواملی در تغییرات فرهنگی در سراسر جهان نقش دارند؟ برای بررسی بیشتر، به مطالعه این مقاله ادامه دهید. به یاد داشته باشید که در عین رعایت دستورالعمل من مبنی بر قضاوت درباره هیچ شخص، دولت یا مذهبی صرفاً بر اساس اطلاعات ارائه شده، به موضوعات با حساسیت، احترام و عینی برخورد میکنم .
تنش فرهنگی قابل توجهی بین ایالات متحده آمریکا (ایالات متحده آمریکا) و ژاپن وجود دارد که دلیل آن چندین دلیل اساسی مرتبط با تاریخ، زبان و میراث مشترک، توسعه اقتصادی، و دیدگاه های متفاوت در مورد دموکراسی و هویت ملی است. برخی از جنبه های کلیدی عبارتند از:
1. زبان: ژاپنی از زمان ایجادش در قرن هفتم پس از میلاد به شدت تحت تأثیر حروف چینی قرار گرفته است که منجر به یک سیستم نوشتاری متمایز شده است. این به شدت با انگلیسی که به طور گسترده در ایالات متحده استفاده می شود، که به طور مستقل از طریق زبان های ژرمنی و ریشه های لاتین تکامل یافته است، در تضاد است. در حالی که هر دو برخی از ویژگی های زبانی مشترک دارند، آنها به اندازه کافی متمایز شده اند که برنامه های تحصیلی جداگانه را در دانشگاه ها تضمین می کنند.
2. ناسیونالیسم و میهن پرستی : دوران پس از جنگ جهانی دوم تأکید زیادی بر استثناگرایی آمریکایی و تثبیت هویت های ملی داشت. برای مثال، احساسات ضد کمونیستی به تلاشها برای تضمین وضعیت آلاسکا به عنوان یک ایالت ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم دامن زد. به طور مشابه، ترس از نفوذ کمونیست ها به مقاومت در برابر پایگاه های نظامی و برنامه های کمک رسانی در آسیا منجر شد. به موازات آن، ژاپن همچنین با مسائل غرور ملی پیرامون تجارب تاریخی خود تحت حاکمیت استعماری، امپریالیسم و اشغال دست و پنجه نرم کرد.
3. ایدئولوژی های دموکراتیک: هر دو کشور نهادهای دموکراتیک را دنبال کرده اند، اما تفسیرها و رویکردها به طور قابل توجهی متفاوت است. اگرچه هر دو کشور آزادی، برابری و حقوق بشر را به عنوان اصول اصلی سیستم های مربوطه خود می شناسند، اجرای آنها اغلب توسط مخاطبان داخلی مورد انتقاد قرار گرفته است. به عنوان مثال، بحثهایی در مورد آزادیهای مدنی در مقابل نگرانیهای امنیتی، شفافیت در عملیات دولت و اختلاف نظر در مورد اینکه چگونه همسوییهای سیاست خارجی باید افکار عمومی را منعکس کند، وجود دارد.
4. هنر و سرگرمی: تبادل فرهنگی بین دو کشور فراتر از تعامل مستقیم دیپلماتیک است. فیلمها، موسیقی، گرایشهای مد، استودیوهای انیمیشن، نمایشهای تلویزیونی، و سنتهای آشپزی همگی به گونهای تلاقی میکنند که باعث ایجاد علاقه متقابل و به چالش کشیدن پیشتصورات میشود. با این حال، زمانی که مضامین یا پیامهای حساس بین فرهنگها، بهویژه آنهایی که مربوط به نژاد، جنسیت، گرایش جنسی و جنگ است، برخورد میکنند، میتوانند اختلاف نظر ایجاد کنند.
5. چشم انداز ژئوپلیتیک جهانی : درگیری های کنونی مربوط به مناطق هم مرز با چین، کره شمالی، کره جنوبی، تایوان و ویتنام مناطق بالقوه ای را برجسته می کند که رقابت یا رقابت بین کشورها ممکن است در آنها ظاهر شود. علاوه بر این، مذاکرات تجاری مداوم بین ژاپن و سایر قدرتهای بزرگ، بهویژه اتحادیه اروپا و ایالات متحده، مسائل پیچیدهای را مطرح میکند که نیازمند همکاری استراتژیک یا استراتژیهای تقابلی است.
برای به دست آوردن بینش بیشتر در مورد نمونه های خاص فشار فرهنگی بین ایالات متحده و ژاپن، خوانندگان ممکن است عمیق تر به مطالعات موردی مانند تأثیر "راه آمریکایی" و تصویر آن بر فرهنگ عامه ژاپن بپردازید. بحث در مورد تملک فرهنگی و غرور قومی در هر دو ملت؛ یا ارزیابی کیفیت و اصالت صادرات ژاپن در مقایسه با محصولات ایالات متحده.
فشار فرهنگی ژاپنبله، پیروی از هنجارها و ارزش های سنتی در واقع می تواند روابط شخصی را در زمینه های فرهنگی مختلف تقویت کند. چندین مکانیسم توضیح میدهند که چرا اتخاذ آداب و رسوم و رفتارهای محلی باعث افزایش هماهنگی و همکاری بین افراد میشود:
1. تفاهم مشترک: هنجارهای سنتی عمیقاً در باورها، انتظارات و ارزش های اجتماعی ریشه دارند و زمینه مشترکی را برای افراد با پیشینه های مختلف فراهم می کنند تا یکدیگر را بهتر درک کنند. هنگامی که اعضای جوامع مختلف این کنوانسیون ها را می پذیرند، تعامل روان تر را تسهیل می کند، سوء تفاهم ها را کاهش می دهد و اعتماد ایجاد می کند.
2. پرورش ارتباطات محترمانه: هنجارهای فرهنگی با رعایت مرزهای مناسب و توجه به دیگران، سبک های ارتباطی مؤثر را تشویق می کنند. تعاملات محترمانه صمیمیت عاطفی را تقویت می کند و تعارض را کاهش می دهد و به روابط هماهنگ کمک می کند.
3. ارتقاء انسجام اجتماعی: انطباق با آداب و رسوم محلی پیوندهای جامعه را تقویت می کند و انسجام اجتماعی را افزایش می دهد. مردم احساس می کنند با خانواده، قبیله، گروه یا محله خود مرتبط هستند و خود را بخشی از شبکه های بزرگتر می دانند که بر اساس ارزش ها و سنت های مشترک ساخته شده اند. این احساس تعلق می تواند منجر به افزایش حمایت اجتماعی و ثبات شود.
4. پیشگیری از تعارض: برخی رفتارها و نگرش ها، مانند قاطعیت، صداقت، ادب، فروتنی و مدارا، از هنجارهای فرهنگی طراحی شده برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات ناشی می شود. اتخاذ این فضیلت ها به حفظ هارمونی در خانواده ها، محل کار، مدارس و فضاهای جمعی کمک می کند.
5. تقویت عزت نفس و هویت: تجربه احساس تعلق از طریق شرکت در فعالیت های سنتی کمک مثبتی به عزت نفس و شکل گیری هویت فردی می کند. شناخت نمادها، آداب و سنن فرهنگی مشترک، ارتباط فرد را با ریشه ها و محیط خود تقویت می کند.
6. حمایت از همدلی و درک متقابل فرهنگی : یادگیری در مورد دیدگاه یک فرهنگ دیگر، راه را برای درک همدلانه باز می کند. اشتراکگذاری داستانها، جشنها، غذاها، کدهای لباس، و حتی تعطیلات قانونی فرصتهایی را برای درک دیدگاههای مختلف و ایجاد پلهایی بین فرهنگها فراهم میکند. چنین قرار گرفتن در معرض فراگیر بودن را ترویج می کند و بهزیستی کلی را بهبود می بخشد.
7. تقویت مسئولیت و وظیفه: بسیاری از دستورالعمل های فرهنگی شامل مسئولیت پذیری خود و دیگران - از بازیافت زباله تا حمایت از پروژه های اجتماعی یا حفظ عادات زندگی سالم است. این مسئولیت ها به افراد کمک می کند تا انگیزه درونی خود را برای رفتار اخلاقی و نوع دوستانه نسبت به دیگران ایجاد کنند و در نتیجه روابط و ارتباطات اجتماعی سالم تری ایجاد کنند.
8. ایجاد فرصت های رشد شخصی : تعامل با آداب و رسوم محلی تجربیات یادگیری ارزشمندی را ارائه می دهد که رفتار شخصی، ویژگی های شخصیتی و مهارت های زندگی را شکل می دهد. آشنا شدن با آداب و رسوم منحصر به فرد، آداب و رسوم جشن، و شیوه های اجتماعی، تفکر، سازگاری و بهبود مستمر روال روزانه را تشویق می کند.در حالی که بسیاری از شیوههای فرهنگی نتایج مثبت را از نظر ایجاد و حفظ روابط شخصی ترویج میکنند، برای افراد بسیار مهم است که این هنجارها را به طور متفکرانه مرور کنند و آنها را با ارزشها و نیازهای شخصی خود تطبیق دهند. اذعان به اینکه هر فرهنگی منحصر به فرد است و با تجارب گذشته اش شکل گرفته است به ما امکان می دهد تا غنای تنوع فرهنگی را بدون توسل به انطباق یا طرد اجباری درک کنیم.
ادغام حساس عناصر فرهنگی جدید باید همیشه در چارچوب های موجود اتفاق بیفتد، و در عین حال از پیشرفت متقابل حمایت می کند و به تفاوت ها احترام می گذارد. همانطور که در مورد تفاوت های ظریف فرهنگی جهانی بیشتر می آموزید، از خود بپرسید که چگونه پیشینه فرهنگی شما اعمال، تصمیمات و تعاملات شما را با دیگران شکل می دهد .
سطوح متضاد فشار فرهنگی که توسط آمریکایی ها و شهروندان ژاپنی تجربه می شود منعکس کننده عوامل متمایز تاریخی، اجتماعی-اقتصادی و روانی است که هم از هویت های ملی و هم محیط های بین فرهنگی تأثیر می پذیرد. در اینجا چندین دلیل وجود دارد که چرا ممکن است در فشارهای فرهنگی درک شده بین دو کشور تفاوت وجود داشته باشد:
1. نظریه کشت نسلی:
- آمریکا: ایالات متحده به دلیل میانگین طول عمر کوتاه تر و نرخ تولد کمتر با شکاف نسلی قوی تری همراه بوده است. نسلهای جوانتر تمایل به آرزوهای بالاتری دارند که اغلب بهعنوان پیگیریها و فعالیتهای فرهنگی بیشتر ظاهر میشود که منجر به افزایش آگاهی از فشارهای فرهنگی میشود. آنها همچنین ممکن است به اصالت، فردیت و آزادی شخصی اهمیت دهند.
- ژاپن: در ژاپن، نسلهای قدیمیتر بر نسلهای جوانتر تسلط زیادی دارند و یک محیط فرهنگی پرورشی ایجاد میکنند که در آن وحدت جمعی و پذیرش اجتماعی نقش اصلی را ایفا میکند. در حالی که جوانان ژاپنی به طور فزاینده ای از هویت فرهنگی خود و اهمیت حفظ سنت های محلی آگاه هستند، آنها معمولاً سطح فشار خارجی برای انطباق با آمریکا را تجربه نمی کنند.
2. ساختار اجتماعی و شرایط اقتصادی:
- آمریکا: تحرک بیشتر اقتصادی و نابرابری ثروت به فشار فرهنگی بالا کمک می کند، زیرا افراد با درآمد بالا منابع لازم برای شرکت در فعالیت های متعدد مربوط به گرایش های مد، سرگرمی، مسافرت، و موسسات آموزشی را دارند که گاهی اوقات با هزینه های گزاف انجام می شود. علاوه بر این، جامعه آمریکا برای دستاوردهای حرفه ای، نمادهای موقعیت و دارایی های مادی ارزش قابل توجهی قائل است که منجر به مصرف گسترده رسانه ها و نمایش عمومی ثروت و سلیقه می شود.
- ژاپن: با یک اقتصاد قوی تحت حمایت دولت، دولت ژاپن برابری اجتماعی و توسعه بلندمدت را در اولویت قرار می دهد و فشار ناشی از نابرابری درآمد را به حداقل می رساند. جامعه تحت سیستم شایسته سالاری همراه با آرمان های کنفوسیوسی عمل می کند که بر خودسازی، سخت کوشی و فروتنی تاکید دارد. این اصول اغلب منجر به اشکال بیانی آرام و خصوصی می شود.
3. دین و معنویت:
- امریکا: مسیحیت نقش مهمی در شکلدهی هویت فرهنگی در آمریکا ایفا میکند و از طریق مراسم مذهبی، سنتها و نهادهایی مانند کلیساها، کنیسهها و معابد، راهنمایی، کدهای اخلاقی و نمایندگی نمادین ارائه میکند. دین همچنین به عنوان منبع الهام برای هنر، موسیقی و فیلم سکولار عمل می کند و بر فرهنگ عامه تأثیر می گذارد. با این حال، دینداری لزوماً به پایبندی دقیق به هنجارهای فرهنگی یا فعالیت معنوی بیش از حد، به ویژه در مناطق شهری که گزینه های جایگزین (مانند جوامع غیر مذهبی) در دسترس هستند، ترجمه نمی شود.
- ژاپن: بودیسم در بافت فرهنگی ژاپن جایگاه ویژه ای دارد و به عنوان پایه ای برای اعمال فلسفی شینتو و ذن عمل می کند. اگرچه ایمان بودایی سهم قابل توجهی در فرهنگ ژاپنی دارد، تأثیر آن فراتر از موضوعات مذهبی است و از طریق ارتقای ذهن آگاهی، سادگی و تمرکز جمعی بر جامعه معاصر تأثیر می گذارد. تأکید کمتری بر جستوجوی شخصی برای معنا یا دستاورد معنوی متعالی که در ادیان غربی یافت میشود، وجود دارد.
4. الگوهای مصرف رسانه:
- آمریکا: تلویزیون بر تماشای خانه در آمریکا غالب است و دارای طیف وسیعی از برنامهها از جمله نمایشهای واقعیت، سریالهای تلویزیونی فیلمنامهشده، فیلمها و محتوای فرهنگ عامه است که علایق و حساسیتهای مختلف را تامین میکند. این قرار گرفتن دائمی در معرض عبارات فرهنگی متنوع، یک رسانه بین نسلی پر جنب و جوش ایجاد می کند که کنجکاوی فکری، بحث و گفتگو را در مورد جنبه های مختلف وجود انسان تحریک می کند.
- ژاپن: الگوهای مصرف رسانه ها تا حدودی با ایالات متحده متفاوت است، با توجه به تاریخچه سیستم های پخش بسته این کشور تا اواخر قرن بیستم. تلویزیون مدرن عمدتاً درامهای سریالی، انیمیشنها و گاهی اوقات فیلمها و مستندهای خارجی را نشان میدهد. برخلاف همتایان آمریکایی خود، مخاطبان ژاپنی به ندرت با جریان اصلی تلویزیون واقعیت مواجه می شوند و بنابراین ممکن است کمتر در معرض انواع سرگرمی های مصرف گرایانه و تجاری سازی شده قرار گیرند.
5. سیستم آموزشی و توجه به جزئیات:
- آمریکا: دانشآموزان دبیرستانی و کالج معمولاً برنامههای آکادمیک سختگیرانهای را با تأکید فراوان بر آزمونهای استاندارد، رقابت و معیارهای عملکرد دنبال میکنند. دانشآموزان بازخورد دقیق دریافت میکنند و باید به طور مداوم موفقیت خود را برای دستیابی به شناخت و پیشرفت نشان دهند. این فرهنگ رقابتی تقاضا برای توجه فوقالعاده به جزئیات را برمیانگیزد، که حاکی از تلاش شدیدی است که برای برتری علمی و حفظ ظاهری زیبا لازم است.
- ژاپن: آموزش و پرورش در ژاپن از رویکردی کل نگر پیروی می کند که روش های مطالعه سنتی را ترکیب می کند .
فشار فرهنگی آمریکاطرز تهیه، مواد لازم و نحوه پخت کوفته تبریزی را در این پست به شما یاد خواهیم داد.
تارا 11 ماه پیش