بررسی تطبیقی مفهوم زمان در فلسفه برگسون و عرفان مولودی
مفهوم زمان در فلسفه هنری برگسون و عرفان مولودی موضوعی عمیق و پیچیده است که میتواند از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا به بررسی تطبیقی این دو رویکرد پرداخته میشود:
۱. مفهوم زمان در فلسفه برگسون:
هنری برگسون، فیلسوف فرانسوی، زمان را به دو صورت «زمان مکانیکی» (زمان علمی) و «زمان درونی» (زمان واقعی) تقسیم میکند.
- زمان مکانیکی: این نوع زمان، زمان اندازهگیری شده و متریک است که در علم و ریاضیات به کار میرود. برگسون معتقد است که این نوع زمان نمیتواند تجربه انسانی از زمان را به طور کامل توصیف کند.
- زمان درونی: برگسون به زمان درونی به عنوان زمان واقعی و زیسته اشاره میکند که به احساسات، تجربیات و جریان زندگی مربوط میشود. او بر این باور است که زمان واقعی به صورت پیوسته و غیرقابل تقسیم است و درک ما از آن به صورت احساسی و تجربی است.
۲. مفهوم زمان در عرفان مولودی:
عرفان مولودی، که به آثار و تفکرات عارفان اسلامی اشاره دارد، به ویژه در متون فارسی، زمان را به گونهای متفاوت درک میکند.
- زمان به عنوان یک مفهوم روحانی: در عرفان مولودی، زمان بیشتر به عنوان یک مفهوم روحانی و معنوی در نظر گرفته میشود که به سیر و سلوک روحانی انسان مرتبط است. زمان در این رویکرد به صورت یک سفر روحانی تصور میشود که انسان را به سوی خدا سوق میدهد.
- زمان و ابدیت: بسیاری از عارفان بر این باورند که زمان در دنیای مادی محدود است و در واقعیت روحانی، ابدیت وجود دارد. این دیدگاه نشاندهندهی تفاوت اساسی میان زمان مادی و زمان معنوی است.
۳. نقاط اشتراک و افتراق:
- اشتراکها:
- هر دو رویکرد به تجربه انسانی از زمان تأکید دارند و بر این باورند که زمان فراتر از یک مفهوم فیزیکی است.
- هر دو نوع زمان (درونی در فلسفه برگسون و زمان روحانی در عرفان مولودی) به نوعی به تجربیات انسانی و معنوی مرتبط هستند.
- افتراقها:
- برگسون بر تأکید بر تجربه حسی و روانشناختی زمان تأکید دارد، در حالی که عرفان مولودی بیشتر به جنبههای روحانی و معنوی زمان میپردازد.
- در فلسفه برگسون، زمان در زندگی روزمره و تجربیات فردی قرار دارد، در حالی که در عرفان مولودی، زمان به عنوان یک سفر به سوی حقیقت الهی و ابدیت در نظر گرفته میشود.
مفهوم زمان به دو دسته اصلی تقسیم میشود: زمان عینی و زمان ذهنی یا شهودی. این دو نوع زمان در فلسفه، روانشناسی و عرفان به طور گستردهای مورد بررسی قرار گرفتهاند و هر کدام ویژگیها و تأثیرات خاص خود را دارند. در ادامه به بررسی این دو نوع زمان میپردازیم:
۱. زمان عینی
تعریف:
زمان عینی به زمان فیزیکی و قابل اندازهگیری اشاره دارد که در علم و ریاضیات به کار میرود. این نوع زمان به طور مستقل از تجربههای فردی وجود دارد و میتواند با ساعت، تقویم و ابزارهای اندازهگیری دقیق سنجیده شود.
ویژگیها:
- قابل اندازهگیری: زمان عینی به راحتی با استفاده از ابزارهایی مانند ساعت و تقویم اندازهگیری میشود.
- خطی و قابل تقسیم: زمان عینی به صورت خطی و قابل تقسیم به واحدهای کوچکتر (ثانیه، دقیقه، ساعت) است.
- بیتوجه به تجربه فردی: زمان عینی مستقل از احساسات و تجربیات فردی است و برای همه افراد یکسان است.
کاربردها:
- در علوم طبیعی، مهندسی، و برنامهریزیهای روزمره، زمان عینی به عنوان یک چارچوب استاندارد عمل میکند.
۲. زمان ذهنی / شهودی
تعریف:
زمان ذهنی یا شهودی به تجربه فردی و درونی از زمان اشاره دارد. این نوع زمان به احساسات، خاطرات و تجربیات زندگی فردی وابسته است و نمیتواند به راحتی اندازهگیری شود.
ویژگیها:
- غیرقابل اندازهگیری: زمان ذهنی به سختی میتواند با ابزارهای اندازهگیری سنجیده شود و بیشتر به احساسات و تجربیات فرد وابسته است.
- غیرخطی: زمان ذهنی میتواند به صورت غیرخطی تجربه شود؛ یعنی ممکن است فردی در یک لحظه احساس کند که زمان به سرعت میگذرد و در لحظهای دیگر احساس کند که زمان به کندی میگذرد.
- وابسته به شرایط روانی: زمان ذهنی به شرایط روانی و احساسی فرد بستگی دارد، به عنوان مثال، هنگام شادی یا غمگینی، تجربه زمان متفاوت خواهد بود.
کاربردها:
- در روانشناسی، هنر، و فلسفه، زمان ذهنی به عنوان یک مفهوم کلیدی برای درک تجربیات انسانی و تأثیرات آن بر رفتار و احساسات مورد بررسی قرار میگیرد.
زمان عینی و زمان ذهنی هر دو جنبههای مهمی از درک ما از زمان هستند. زمان عینی به ما کمک میکند تا دنیای مادی و علمی را سازماندهی کنیم، در حالی که زمان ذهنی به ما اجازه میدهد تا تجربیات انسانی و احساسی خود را درک کنیم. این دو نوع زمان در تعامل با یکدیگر قرار دارند و هر کدام ابعاد مختلفی از زندگی و تجربه انسانی را نمایان میسازند. در نهایت، فهم عمیق این دو مفهوم میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از زمان و تأثیر آن بر زندگی خود پیدا کنیم.
زمان یکی از مفاهیم بنیادین در زندگی انسان است که به شیوههای مختلفی درک میشود. در این میان، نقش حافظه و خاطرات در درک زمان از اهمیت ویژهای برخوردار است. حافظه نه تنها به ما امکان میدهد تا تجربیات گذشته را ذخیره کنیم، بلکه بر نحوه درک ما از زمان نیز تأثیر میگذارد. این مقاله به بررسی ارتباط میان حافظه، خاطرات و درک زمان میپردازد و به تحلیل چگونگی تأثیر این عوامل بر تجربیات انسانی و ادراک زمان عینی و ذهنی خواهد پرداخت.
۱. مفهوم زمان
قبل از بررسی نقش حافظه، لازم است تا مفهوم زمان را در دو بعد عینی و ذهنی توضیح دهیم. زمان عینی به زمان قابل اندازهگیری و فیزیکی اشاره دارد که از طریق ساعتها و تقویمها تعریف میشود. در مقابل، زمان ذهنی یا شهودی به تجربه درونی و فردی از زمان مربوط میشود که تحت تأثیر احساسات و خاطرات قرار دارد.
۲. حافظه و خاطرات
حافظه به توانایی ذهن انسان برای ذخیره، بازیابی و استفاده از اطلاعات اشاره دارد. خاطرات به صورت تجربیات ذخیره شده در حافظه تعریف میشوند. این خاطرات میتوانند به دو دسته تقسیم شوند:
- خاطرات صریح: شامل اطلاعاتی است که به راحتی قابل بیان و تجزیه و تحلیل هستند، مانند یادآوری یک رویداد خاص یا تاریخ.
- خاطرات ضمنی: شامل اطلاعاتی است که به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه بر رفتار و ادراک ما تأثیر میگذارد، مانند یادگیری مهارتها.
۳. تأثیر حافظه بر درک زمان
حافظه و خاطرات به شدت بر درک ما از زمان تأثیر میگذارند. در اینجا به بررسی چندین جنبه از این تأثیر میپردازیم:
۳.۱. احساس گذر زمان
تجربههای ما از زمان تحت تأثیر خاطرات و حافظه قرار دارد. به عنوان مثال، زمانی که فردی در یک تجربه مثبت مانند تعطیلات خوش میگذرانده است، ممکن است احساس کند که زمان به سرعت میگذرد. برعکس، در موقعیتهای نامطلوب، مانند انتظار در یک صف طولانی، ممکن است احساس کند که زمان به کندی میگذرد. این احساسات ناشی از خاطرات و تجربیات قبلی فرد است که بر ادراک او از زمان تأثیر میگذارد.
۳.۲. ساختاردهی به زمان
حافظه به ما این امکان را میدهد که زمان را در قالب داستانها و روایتها ساختاربندی کنیم. ما میتوانیم تجربیات گذشته را به صورت رویدادهای متصل به هم درک کنیم و این به ما کمک میکند تا زمان را به صورت خطی و منطقی تجربه کنیم. به عنوان مثال، زمانی که فردی خاطرات خود را مرور میکند، ممکن است یک روایت زمانی از تجربیاتش بسازد که درک بهتری از گذشته، حال و آینده به او بدهد.
۳.۳. تأثیر شرایط روانی
شرایط روانی و احساسی ما تأثیر زیادی بر حافظه و تجربیات ما از زمان دارد. افراد در حالتهای مختلف عاطفی (مانند شادی، غم، اضطراب) ممکن است به شیوههای متفاوتی زمان را درک کنند. برای مثال، افراد در حالت غم ممکن است احساس کنند که زمان به کندی میگذرد و این احساس میتواند ناشی از یادآوری خاطرات ناخوشایند و تلخ باشد. این تأثیرات عاطفی میتوانند بر چگونگی ذخیرهسازی و بازیابی خاطرات نیز تأثیر بگذارند.
۴. حافظه و زمان در فلسفه
فلاسفه نیز به بررسی رابطه بین حافظه و زمان پرداختهاند. در فلسفه، حافظه به عنوان پلی بین گذشته و حال در نظر گرفته میشود. فیلسوفانی مانند برگسون به این نکته اشاره کردند که زمان واقعی (زمان ذهنی) فقط از طریق تجربه و حافظه قابل درک است و زمان عینی نمیتواند به تنهایی این تجربه را توصیف کند. از نظر او، زمان ذهنی به ما این امکان را میدهد که تجربیات گذشته را زنده کنیم و بر اساس آنها تصمیمات حال و آینده خود را بگیریم.
۵. حافظه و زمان در علوم شناختی
در علوم شناختی، پژوهشها نشان دادهاند که حافظه تأثیر زیادی بر درک ما از زمان دارد. مطالعات نشان میدهند که افراد با داشتن خاطرات غنیتر و متنوعتر، زمان را به شیوهای متفاوت تجربه میکنند. به طور خاص، افرادی که خاطرات بیشتری از تجربیات مثبت دارند، معمولاً احساس میکنند که زمان به سرعت میگذرد.
حافظه و خاطرات نقش اساسی در درک ما از زمان ایفا میکنند. این دو عامل به ما این امکان را میدهند که نه تنها زمان را به صورت عینی درک کنیم، بلکه به صورت ذهنی و شخصی نیز آن را تجربه کنیم. احساس گذر زمان، ساختاردهی به تجربیات و تأثیر شرایط روانی بر ادراک زمان از جمله مسائلی است که نشاندهنده ارتباط عمیق میان حافظه و درک زمان است. با توجه به این ارتباط، میتوان نتیجه گرفت که درک زمان نه تنها یک تجربه علمی و عینی است، بلکه به شدت تحت تأثیر تجربیات فردی و خاطرات ما قرار دارد.
۱. مفهوم زمان در عرفان
در عرفان، زمان به عنوان یک مفهوم پیچیده و چندبعدی در نظر گرفته میشود. عرفا معمولاً زمان را به دو دسته تقسیم میکنند: زمان مادی و زمان معنوی.
- زمان مادی: به زمان فیزیکی و قابل اندازهگیری اشاره دارد که در زندگی روزمره تجربه میشود. این نوع زمان معمولاً تحت تأثیر ساعتها و تقویمها قرار دارد.
- زمان معنوی: این نوع زمان به تجربیات درونی و روحانی اشاره دارد که فراتر از زمان مادی است. عرفا بر این باورند که زمان معنوی به سیر و سلوک روحانی انسان مرتبط است و میتواند به نوعی از ابدیت متصل شود.
۲. تجربه زمان در حالات عرفانی
حالات عرفانی و شهودی میتوانند به تجربه زمان به شیوهای متفاوت منجر شوند. در اینجا به بررسی چندین جنبه از تجربه زمان در این حالات میپردازیم:
۲.۱. توقف زمان
بسیاری از عارفان در توصیف تجربیات عرفانی خود به توقف زمان اشاره میکنند. در این حالت، فرد احساس میکند که زمان از حرکت بازمانده و او در حالتی از سکون و آرامش قرار دارد. این تجربه معمولاً در لحظات عمیق meditative یا در هنگام اتصال با حقیقت الهی رخ میدهد. در این حالت، فرد ممکن است فراموش کند که در چه زمانی قرار دارد و تمام توجهاش معطوف به لحظه حال باشد.
۲.۲. فراموشی زمان
در بسیاری از تجربیات عرفانی، افراد گزارش میدهند که زمان را فراموش میکنند. این به معنای آن است که احساس میکنند زمان به طور کامل متوقف شده یا از دست رفته است. این حالت میتواند ناشی از غرق شدن در تجربیات معنوی یا ارتباط عمیق با خداوند باشد. در این حالت، فرد احساس میکند که در یک فضای بیزمان و بیمکان قرار دارد.
۲.۳. جریان زمان
برخی از عارفان به تجربهای اشاره میکنند که در آن زمان به صورت یک جریان پیوسته و غیرقابل تقسیم احساس میشود. در این حالت، فرد ممکن است به طور همزمان گذشته، حال و آینده را درک کند و این تجربه احساس عمیقتری از وحدت با جهان و انرژیهای الهی را ایجاد کند. این نوع تجربه میتواند به نوعی از شناخت عمیق و آگاهی از حقیقت وجودی منجر شود.
۳. تأثیرات عاطفی و روحانی
تجربه زمان در حالات عرفانی به شدت تحت تأثیر عواطف و شرایط روحانی فرد قرار دارد. در اینجا به بررسی چندین تأثیر عاطفی و روحانی بر تجربه زمان میپردازیم:
۳.۱. شادی و عشق
در حالات عرفانی، احساس شادی و عشق میتواند به تغییر در ادراک زمان منجر شود. زمانی که فرد در حال تجربه عشق الهی یا شادی عمیق است، ممکن است احساس کند که زمان به سرعت میگذرد. این احساس میتواند ناشی از غرق شدن در تجربه و اتصال با حقیقت باشد.
۳.۲. آرامش و سکون
احساس آرامش و سکون نیز میتواند تأثیر زیادی بر تجربه زمان داشته باشد. در حالات عرفانی، زمانی که فرد به حالت سکون و آرامش میرسد، ممکن است احساس کند که زمان به طور کامل متوقف شده است. این تجربه میتواند به نوعی از آگاهی عمیق و درک واقعی از وجود منجر شود.
۳.۳. ترس و اضطراب
در برخی موارد، احساس ترس و اضطراب میتواند به تغییر در ادراک زمان منجر شود. در این حالت، فرد ممکن است احساس کند که زمان به کندی میگذرد و این احساس معمولاً ناشی از عدم اطمینان یا نگرانی در مورد آینده است. در حالات عرفانی، این ترس میتواند به چالشهای روحانی منجر شود و فرد را به سوی سیر و سلوک بیشتر سوق دهد.
۴. مثالهای تاریخی و ادبی
تاریخ عرفان و ادبیات نیز سرشار از توصیفاتی است که به تجربه زمان در حالات عرفانی اشاره دارند. به عنوان مثال، عارفان اسلامی مانند مولانا و حافظ در اشعار خود به تجربه زمان و حالتهای عرفانی اشاره کردهاند. مولانا در مثنوی معنوی به توصیف حالات عرفانی و اتصالی که با خداوند دارد، پرداخته و به نوعی از فراموشی زمان اشاره کرده است. همچنین، حافظ در غزلیات خود به عشق و حالات معنوی اشاره میکند که در آنها زمان به طور متفاوتی درک میشود.
۵. تأثیرات علمی
پژوهشهای علمی نیز به بررسی تاثیرات عرفان و تجربیات شهودی بر ادراک زمان پرداختهاند. مطالعات نشان دادهاند که در حالات مدیتیشن و سیر و سلوک عرفانی، فعالیت های مغزی تغییر میکند و این تغییرات میتواند به تجربههای عمیقتر از زمان و آگاهی منجر شود. این یافتهها نشان میدهند که تجربیات عرفانی به صورت علمی نیز قابل بررسی و تحلیل هستند.
تجربه زمان در حالات عرفانی و شهودی به گونهای عمیق و پیچیده است که تحت تأثیر احساسات، تجربیات و شرایط روحانی قرار دارد. این نوع تجربه میتواند به توقف و فراموشی زمان، یا به جریان پیوسته و غیرقابل تقسیم زمان منجر شود. از آنجا که این تجربیات میتوانند به شناخت عمیقتری از حقیقت وجودی و اتصال با جهان الهی منجر شوند، لذا درک آنها میتواند برای بسیاری از افراد ارزشمند باشد. با توجه به این نکات، میتوان نتیجه گرفت که زمان در حالت عرفانی نه تنها یک مفهوم فیزیکی، بلکه یک تجربه عمیق روحانی است که نیازمند بررسی و تحلیل بیشتری است.
زمان یکی از جنبههای بنیادین زندگی انسان است که تأثیرات عمیق و گستردهای بر جنبههای مختلف وجود انسان، از جمله اخلاق و معنویت، دارد. در حالی که زمان به عنوان یک مفهوم علمی و فیزیکی قابل اندازهگیری است، در عین حال از جنبههای روانشناختی و فلسفی نیز دارای ابعاد عمیقتری است. این مقاله به بررسی تأثیر زمان بر اخلاق و معنویت میپردازد و به تحلیل چگونگی تأثیر زمان بر رفتارهای اخلاقی، تصمیمگیریهای معنوی و تجربههای عرفانی خواهد پرداخت.
۱. مفهوم زمان
مفهوم زمان به دو دسته اصلی تقسیم میشود: زمان عینی و زمان ذهنی.
- زمان عینی: به زمان قابل اندازهگیری و فیزیکی اشاره دارد که به وسیله ساعتها و تقویمها تعریف میشود. این نوع زمان معمولاً در زندگی روزمره و فعالیتهای اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.
- زمان ذهنی: به تجربه درونی و شخصی از زمان اشاره دارد که تحت تأثیر احساسات، خاطرات و تجربیات فردی قرار دارد. این نوع زمان میتواند به شکلهای مختلف درک شود و به نوعی از معنویت و اخلاق وابسته است.
۲. تأثیر زمان بر اخلاق
۲.۱. تأثیر بر تصمیمگیریهای اخلاقی
زمان میتواند تأثیر عمدهای بر تصمیمگیریهای اخلاقی داشته باشد. در شرایطی که زمان محدود است، افراد ممکن است تصمیمات خود را سریعتر اتخاذ کنند و این میتواند منجر به انتخابهای غیرمؤثر یا نادرست شود. به عنوان مثال، در شرایط استرسزا، افراد ممکن است رفتارهای اخلاقی کمتری از خود نشان دهند. در حالی که در شرایطی که زمان کافی وجود دارد، افراد میتوانند با تفکر و تأمل بیشتری تصمیمگیری کنند و به ارزشهای اخلاقی خود پایبند بمانند.
۲.۲. تأثیر بر احساس مسئولیت
تجربه زمان میتواند احساس مسئولیت را تحت تأثیر قرار دهد. زمانی که افراد زمان را به عنوان یک منبع محدود درک میکنند، معمولاً به مسئولیتهای اخلاقی خود توجه بیشتری دارند. این احساس میتواند به نوعی از آگاهی و درک عمیقتری از تأثیرات رفتارهای خود بر دیگران منجر شود. به عنوان مثال، در شرایطی که فرد احساس میکند زمان کمی برای کمک به دیگران دارد، ممکن است اقداماتی سریع و مؤثر انجام دهد.
۲.۳. زمان و عدالت اجتماعی
تأثیر زمان بر عدالت اجتماعی نیز قابل توجه است. در جوامع مختلف، زمان میتواند بر توزیع منابع و فرصتها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، دسترسی به آموزش و فرصتهای شغلی در طول زمان میتواند به نابرابریهای اجتماعی منجر شود. این نابرابریها میتوانند بر رفتارهای اخلاقی و نوعدوستی افراد تأثیر بگذارند و به ایجاد یا تضعیف حس همدلی و همبستگی اجتماعی منجر شوند.
۳. تأثیر زمان بر معنویت
۳.۱. زمان و تجربههای معنوی
تجربه زمان در حالات معنوی و عرفانی به گونهای متفاوت از زمان عادی درک میشود. در بسیاری از تجربیات معنوی، افراد احساس میکنند که زمان به نوعی متوقف شده یا جریان دارد. این تجربه میتواند به شکلهای مختلفی از جمله مدیتیشن، نماز و عبادتهای دیگر رخ دهد. در این حالات، افراد ممکن است احساس کنند که به حقیقتی فراتر از زمان پیوستهاند و این امر میتواند به تجربههای عمیقتری از معنویت و ارتباط با خداوند منجر شود.
۳.۲. نگرش به زمان و معنویت
نگرش به زمان نیز میتواند بر معنویت تأثیرگذار باشد. افرادی که زمان را به عنوان یک منبع محدود در نظر میگیرند، معمولاً به جستجوی معنا و هدف در زندگی خود بیشتر تمایل دارند. این نگرش میتواند به سیر و سلوک معنوی و کوشش برای رسیدن به حقیقت و شناخت عمیقتر از وجود منجر شود. در مقابل، افرادی که زمان را به عنوان یک مفهوم بیپایان در نظر میگیرند، ممکن است کمتر به جستجوی معنویت و اهداف والای زندگی خود توجه کنند.
۳.۳. تأثیر زمان بر ارتباط با دیگران
زمان همچنین میتواند بر ارتباطات معنوی و اجتماعی تأثیرگذار باشد. افرادی که زمان بیشتری را با دیگران سپری میکنند، معمولاً احساس پیوند عمیقتری با آنها دارند و این پیوند میتواند به تقویت احساس معنویت و همدلی منجر شود. به عنوان مثال، در فعالیتهای اجتماعی و خیریه که زمان و تلاش مشترک را میطلبند، افراد ممکن است به تجربههای معنوی عمیقتری دست یابند و به ارزشهای اخلاقی و معنوی خود پایبند بمانند.
۴. تأثیر زمان بر روانشناسی اخلاقی و معنوی
۴.۱. زمان و روانشناسی
پژوهشهای روانشناختی نشان میدهند که درک زمان میتواند تأثیرگذار بر رفتارهای اخلاقی و معنوی انسان باشد. افرادی که احساس میکنند زمان بیشتری برای زندگی دارند، معمولاً نسبت به دیگران رفتارهای اخلاقی بیشتری از خود نشان میدهند. این افراد معمولاً به ارزشها و اصول اخلاقی خود پایبندتر هستند و تمایل بیشتری به کمک به دیگران دارند.
۴.۲. زمان و رشد معنوی
رشد معنوی نیز به شدت تحت تأثیر زمان قرار دارد. زمان میتواند به عنوان یک عامل تسهیلکننده در فرآیند رشد معنوی عمل کند. افرادی که زمان کافی برای تفکر، مدیتیشن و تأمل در مورد زندگی و تجربیات خود دارند، معمولاً به درک عمیقتری از خود و هدفهای انسانی دست مییابند. این تأملات میتوانند به نوعی از معنویت و آگاهی عمیقتر از وجود منجر شوند.
تأثیر زمان بر اخلاق و معنویت یک موضوع پیچیده و چندبعدی است که نیازمند بررسیهای عمیقتر و دقیقتری است. زمان میتواند تأثیرات عمدهای بر تصمیمگیریهای اخلاقی، احساس مسئولیت، عدالت اجتماعی، تجربههای معنوی و ارتباطات اجتماعی داشته باشد. درک زمان به عنوان یک مفهوم عینی و ذهنی میتواند به ما کمک کند تا رفتارهای اخلاقی و معنوی خود را بهتر درک کنیم و در جهت رشد و تعالی خود گام برداریم. با توجه به این نکات، میتوان نتیجه گرفت که زمان نه تنها یک مفهوم فیزیکی، بلکه یک عامل کلیدی در شکلدهی به اخلاق و معنویت انسان است.