ژنتیک چه تاثیری در چاقی دارد
بله، عوامل ژنتیکی می توانند در افزایش گرسنگی یا اشتها و متعاقب افزایش وزن منجر به چاقی شوند. افرادی با تغییرات ژنتیکی خاص ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ایجاد مقاومت به انسولین باشند که منجر به متابولیسم ضعیف می شود. این اغلب ناشی از ژن های مرتبط با کمبود ذخیره چربی (گیرنده لپتین) یا مشکلات حساسیت به انسولین مانند دیابت نوع دوم است. با این حال، این به طور کامل تنها به دلیل ژنتیک نیست. سبک زندگی محیطی نیز نقش مهمی در ایجاد چاقی دارد.
زنان ممکن است حامل چندین ژن مسئول چاقی ارثی باشند که شامل وراثت چند ژنی و تأثیرات غالب بر انواع ژن های خاص است. برخی از ژنهای رایج دخیل در این بیماری شامل MC1R، FTO، TCF7L2، PPARG، RXRA، INSRR، LPL، GCKR و MSTN هستند. این ژن ها بر تولید لپتین، ترشح آدیپونکتین، عملکرد هورمون تیروئید و سایر مسیرهای متابولیک مرتبط با تعادل و تنظیم انرژی تأثیر می گذارند. چاقی ارثی در درجه اول افرادی را تحت تاثیر قرار می دهد که حداقل دو نسخه از این آلل های مرتبط با چاقی را به ارث می برند. با این حال، جهش در یک نسخه از این ژن ها گاهی اوقات می تواند منجر به بیماری نیز شود. ترکیبی از این عوامل ارثی در کنار رفتارهای ناسالم مانند کم تحرکی، تغذیه نامناسب، سیگار کشیدن و استرس ممکن است شرایطی را که باعث چاقی ارثی می شود تشدید کند. در حال حاضر، هیچ درمان واحدی برای مدیریت چاقی ارثی تایید نشده است، اما برخی از اصلاحات سبک زندگی، مداخلات دارویی، و جراحی چاقی، حمایت و بهبود نتایج کلی سلامت را ارائه میکنند.
چاقی به طور قابل توجهی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی است که منجر به یک همبستگی پیچیده به نام پدیده "چاقی" می شود. استعدادهای ژنتیکی برای دریافت بیش از حد غذا و اندازه بدن زمانی افزایش مییابد که افراد دو یا چند نسخه از ژنهای خاصی را که آنزیمها، ناقلها، فاکتورهای رونویسی و سایر پروتئینهای دخیل در مسیرهای سیگنال دهی را که باعث سیری، کاهش وزن و حفظ فیزیولوژی طبیعی میشوند، حمل میکنند، حمل میکنند. به عنوان مثال، بسیاری از مطالعات ارتباط با پلیمورفیسمها را در ژنهای کدکننده سیگنالدهی انسولین، جذب گلوکز، لیپولیز و عملکرد چربی نشان میدهند. سایر عوامل ژنتیکی کمک کننده عبارتند از APP، CYP1B1، KLF4، GCK، PTEN و HNF1A، که همگی بر هموستاز انرژی و رفتار تغذیه تأثیر می گذارند. عوامل محیطی، از جمله اجتماعی-اقتصادی، سابقه خانوادگی، دسترسی به غذاهای سالم، سطح فعالیت بدنی و اختلالات سلامت روان، استعداد ژنتیکی را نسبت به چاقی تقویت میکنند. علیرغم پیشرفتهای مداوم در درک ما از اینکه چگونه ژنتیک به چاقی کمک میکند، راهحلهای جامع همچنان دست نیافتنی است. هدف استراتژیهایی که هم عادات سبک زندگی قابل تغییر و هم درمانهای پیشگیرانه شامل ارگانیسمهای اصلاحشده ژنتیکی، تغییرات میکروبیومی و درمانهای هدفمند را هدف قرار میدهند، با هدف کاهش پیامدهای منفی چاقی و در عین حال به حداقل رساندن خطرات احتمالی برای افراد مبتلا به سندرمهای چاقی ارثی هستند. به طور خلاصه، در حالی که ژنتیک نقش مهمی در تعیین استعداد ابتلا به چاقی ایفا می کند، سهم دقیق آن به طور گسترده ای در بین جمعیت ها متفاوت است و نمی تواند تنها موارد فردی را توضیح دهد.
عوامل محیطی می توانند به طور قابل توجهی به افزایش وزن و چاقی از طریق مکانیسم های مختلفی مانند تغییر الگوهای غذایی، کاهش سطح فعالیت بدنی، قرار گرفتن در معرض مواد مضر و فشارهای اجتماعی که سبک زندگی ناسالم را ایجاد می کنند، کمک کنند. چندین نشانه کلیدی محیطی بر تعادل انرژی، خلق و خو و جذب مواد مغذی انسان تأثیر می گذارد و در نهایت بر وضعیت اشتها و وزن تأثیر می گذارد. در اینجا چندین روش وجود دارد که در آنها عوامل محیطی با ژنتیک برای افزایش وزن و چاقی تعامل دارند:
1. در دسترس بودن غذا و مصرف مواد مغذی: دسترسی محدود به منابع غذایی مقرون به صرفه و مغذی می تواند منجر به پرخوری و سوء تغذیه شود. انتخاب های ناسالم در رستوران ها، فست فودها، فروشگاه های رفاه و بازارهای مواد غذایی مصرف بیش از حد غذاهای فرآوری شده پر کالری، قندهای افزوده شده، چربی های ترانس و کلسترول را تشویق می کند. علاوه بر این، افرادی که در مناطق کم درآمد زندگی می کنند اغلب به روش های پخت و پز غیر استاندارد و دسترسی محدود به محصولات تازه، ویتامین ها، مواد معدنی و ریزمغذی های ضروری برای رشد و بهبودی مطلوب متکی هستند.
2. سطوح فعالیت بدنی: ورزش منظم ناکافی چالش های جدی برای حفظ ترکیب بدن و وضعیت وزن ایده آل ایجاد می کند. مطالعات نشان می دهد که عدم آمادگی جسمانی شیوع چاقی را به ویژه در میان کودکان، جوانان و افراد مسن با مشاغل کم تحرک افزایش می دهد. سطوح پایین فعالیت بدنی می تواند منجر به کاهش توده عضلانی، کاهش کارایی متابولیک، تاخیر در معدنی شدن استخوان و افزایش خطر ابتلا به بیماری های همراه مانند بیماری های قلبی عروقی، دیابت نوع 2، افسردگی و پوکی استخوان شود.
3. فشار اجتماعی و استرس: قرار گرفتن مزمن در معرض فشار همسالان، انتظارات والدین، پیامهای رسانهای، و انگ اجتماعی در مورد مسائل مربوط به وزن میتواند افراد را به سمت رفتارهای ناسالم مانند خوردن بیش از حد میانوعده، کنترل وعده غذایی و رژیمهای غذایی سوق دهد که موفقیت چندانی ندارند. علاوه بر این، سطوح بالای استرس ناشی از خواستههای محل کار، فشار مالی یا آسیبهای شخصی میتواند بر کیفیت خواب، تنظیم عاطفی و عزت نفس تأثیر منفی بگذارد و حفظ عادات سالم و دستیابی به موفقیت طولانیمدت را برای افراد سختتر کند.
4. قرار گرفتن در معرض شرایط سخت: محیط های کاری که با آلودگی صوتی، شدت نور کم، استرس گرمایی، ذرات گرد و غبار و سموم شیمیایی مشخص می شود، می تواند بر وضعیت روانی کارگران، عملکرد سیستم ایمنی و سلامت تنفسی تأثیر منفی بگذارد و احتمال ابتلا به چاقی را افزایش دهد. بیماری های مرتبط به طور مشابه، آلودگی هوای خانگی ناشی از سوزاندن سوختهای فسیلی، فرآیندهای صنعتی و گازهای گلخانهای وسایل نقلیه میتواند منجر به عفونتهای تنفسی، حملات قلبی و سکته مغزی شود، بنابراین ایمنی کلی را تضعیف کرده و افراد را در برابر افزایش وزن و چاقی آسیبپذیر میکند.
5. عادات غذایی: مصرف مداوم غذاهای پرچرب و پرکالری، کافئین، الکل و برخی مواد اعتیادآور میتواند منجر به سوء تغذیه و بیثباتی در تعادل انرژی شود و افراد را به سمت دنبال کردن راهحلهای سریع به جای پرداختن به مشکلات اساسی سوق دهد. علاوه بر این، هنجارها و باورهای فرهنگی پیرامون شیوههای غذایی مناسب، تکنیکهای آمادهسازی و مصرف اخلاقی میتوانند ترجیحات افراد را برای غذاهای ناسالم در مقابل گزینههای سالم شکل دهند و چرخههای فقر و چاقی را تداوم بخشند.
به طور خلاصه، عوامل محیطی مانند در دسترس بودن مواد غذایی، سطح فعالیت بدنی، فشارهای اجتماعی، شرایط سخت کاری، و عادات غذایی میتوانند در مجموع به افزایش وزن و چاقی کمک کنند، که بر اهمیت ترکیب استراتژیهای مبتنی بر شواهد با سیاستها و ابتکارات اجتماعی موثر طراحی شده است. به این چالش های چند وجهی رسیدگی کند.