تولید ناخالص داخلی (GDP) برآوردی از ارزش کل کالاها و خدمات تولیدی و ارائه شده در داخل یک کشور در طول یک دوره مشخص، معمولاً یک سال است. تولید ناخالص داخلی معمولاً برای تخمین قدرت های اقتصادی جهان استفاده می شود. در بیشتر نقاط جهان، تولید ناخالص داخلی کشورها با شرایط مختلف اقتصادی در مقابل پس زمینه رشد اقتصادی بلندمدت در طول زمان در نوسان است.
ایالات متحده آمریکا همچنان جایگاه خود را بهعنوان اقتصاد برتر جهان حفظ کرده است. آمریکا از دهه ۱۹۶۰ تاکنون توانسته بر بام اقتصادی جهان بایستد. در طول این سالها اقتصاد این کشور تنوع و گوناگونی خود را به رخ دیگر کشورهای جهان کشیده، به طوریکه بخشهای مختلف تولیدی، خدماتی، مالی و تکنولوژی در کنار یکدیگر بهعنوان پیشران اقتصادی این کشور عمل کردهاند. ایالات متحده دارای اقتصاد نسبتاً باز است که سرمایه گذاری تجاری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی را در این کشور تسهیل می کند. اقتصاد ایالات متحده در خط مقدم فناوری در بسیاری از صنایع قرار دارد، اما با تهدیدهای فزاینده ای به شکل نابرابری اقتصادی، افزایش هزینه های خالص مراقبت های بهداشتی و امنیت اجتماعی و زیرساخت های رو به زوال مواجه است.
کشور چین که دهه ۱۹۶۰ در رده چهارم اقتصادهای برتر جهان قرار داشت شاهد رشد فزاینده اقتصادی در دهههای گذشته بوده، به طوریکه هماکنون دومین اقتصاد برتر جهان و رقیب جانسخت ایالات متحده آمریکا شناخته میشود. اقتصاد چین بر سه مولفه تولید، صادرات و سرمایهگذاری استوار است. چین به تدریج اقتصاد خود را در چهار دهه گذشته توسعه داده است و به دنبال آن توسعه اقتصادی و استانداردهای زندگی بسیار بهبود یافته است. با این حال چین با چالش های مهمی مانند پیرشدن سریع جمعیت و تخریب شدید محیط زیست مواجه است.
وجه تمایز اقتصاد ژاپن را میتوان تکنولوژی رو به رشد این کشور، قدرت بالای تولیدی و صنعت خدماتی برشمرد. همچنین بهرهگیری بخشهای مختلف اقتصادی ژاپن از ماشینآلات خودکار و پیشرفته کمک شایانی به رشد اقتصادی این کشور کرده است. تولید ناخالص داخلی آن در سال 2019 از مرز 5 تریلیون دلار عبور کرد. همکاری قوی بین دولت و صنعت و دانش فنی پیشرفته، اقتصاد تولیدی و صادرات محور ژاپن را ساخته است. بسیاری از کسب وکارهای بزرگ ژاپنی به عنوان شبکه ای از شرکت های به هم پیوسته به نام keiretsu سازمان دهی شده اند.
با این حال، ژاپن از نظر منابع طبیعی فقیر است و به واردات انرژی وابسته است؛ به ویژه پس از تعطیلی عمومی صنعت انرژی هسته ای پس از فاجعه فوکوشیما در سال 2011. این کشور همچنین با جمعیتی که به سرعت در حال پیر شدن است در حال دست و پنجه نرم کردن است.
کشور آلمان در رتبه چهارم در میان قدرت های اقتصادی جهان قرار گرفته است و تولید ناخالص داخلی آن در سال 2020 برابر با 3.85 تریلیون دلار بوده است. آلمان همچنین بزرگ ترین اقتصاد اروپاست. آلمان صادرکننده برتر وسایل نقلیه، ماشین آلات، مواد شیمیایی و سایر کالاهای تولیدی بوده و دارای نیروی کار بسیار ماهر است. اقتصاد این کشور از نیروی کار مثالزدنی، ابتکارات تحقیق و توسعهای نیرومند و ارتقای مستمر نوآوری و فناوری بهره میبرد.
با این حال، آلمان برای رشد اقتصادی خود با چالش های جمعیتی مواجه است. نرخ باروری پایین آن، جایگزینی نیروی کار سالخورده را دشوارتر می کند و درصد بالای مهاجرت، سیستم رفاه اجتماعی آن را تحت فشار قرار می دهد.
بریتانیا در جایگاه پنجم قدرت های اقتصادی جهان قرار دارد. این کشور در سال 2019 تولید ناخالص داخلی 2.83 تریلیون دلاری داشت که 9.7 درصد در مقایسه با سال قبل کاهش یافته بود. اقتصاد بریتانیا از تعاون بخشهای خدماتی، تولیدی، مالی و نوآوری بهره میبرد. این کشور بهعنوان مرکز مالی بینالمللی و اغواگر سرمایهگذاران خارجی عمل میکند. اقتصاد بریتانیا توسط شرکای تجاری و فرآیند جهانیشدن شکل گرفته است.
کشور هند با تولید ناخالص داخلی 2.66 تریلیون دلاری در سال 2020، ششمین قدرت اقتصادی در جهان است که بیش از 7 درصد کمتر از سال 2019 رشد داشته است. هند به دلیل جمعیت زیادش، کمترین تولید ناخالص داخلی سرانه را در فهرست ما دارد.
اقتصاد نوظهور هندوستان به گوناگونی و رشد سریع خود میبالد. بخشهایی نظیر فناوری اطلاعات، خدمات، کشاورزی و تولید از جمله حیاتیترین مولفههای پیشرفت اقتصادی هندوستان محسوب میشوند. ناگفته نماند که بازار داخلی عظیم در هند، نیروی کار جوان و توانمند در بهرهگیری فناوریهای روز و از طرفی دیگر جامعهای با مخارج نرمال برای گذراندن زندگی من جمله سرمایههای اقتصادی برای این کشور محسوب میشود.
آزادسازی اقتصاد هند از دهه 1990 رشد اقتصادی را تقویت کرده است، اما مقررات تجاری غیرقابل انعطاف، فساد گسترده و فقر مداوم چالش هایی را برای توسعه مداوم ایجاد می کند.