پیشگیری از کودک آزاری

چگونه میتوان از کودک آزاری جلوگیری کرد؟

کودک آزاری چیست ؟

‏کودک آزاری به اعمال مضر یا ناخواسته ای اطلاق می شود که برای کودکان انجام می شود و اغلب شامل آسیب های جسمی، جنسی، عاطفی، کلامی و روانی می شود. انواع متداول عبارتند از: بی توجهی، استثمار و قاچاق. کودکان آزاردهنده ممکن است به دلایل مختلفی از جمله سود مالی، غرور، قدرت یا بیماری روانی دست به چنین اعمالی بزنند. طبق داده های اخیر یونیسف، تقریباً یک میلیون کودک در سراسر جهان در طول زندگی خود تحت تأثیر اشکال جدی سوء استفاده قرار گرفتند.

انواع کودک آزاری

‏همانطور که قبلا ذکر شد، کودک آزاری شامل اعمال مضر یا ناخواسته ای است که نسبت به کودکان انجام می شود که معمولاً از عوامل مختلفی مانند آسیب های جسمی، جنسی، عاطفی، کلامی و روانی ناشی می شود. در حالی که جامع نیست، برخی از انواع خاص کودک آزاری عبارتند از:


‏1. آزار جسمی: هر نوع زور یا جراحتی که به کودکان وارد شود، که ممکن است از کبودی جزئی تا صدمات شدید که منجر به تغییر شکل، فلج یا مرگ شود متغیر باشد.

‏2. آزار عاطفی/روانی: آزار و اذیت، قلدری، گوشه گیری، و غفلت منجر به سوء تغذیه، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و سایر مشکلات رشدی می شود.

‏3. استثمار: قاچاق کودکان برای مقاصد تجاری، کار، فحشا اجباری، مواد مخدر، یا شرکت در فعالیت های خطرناک، چه در داخل کشورها و چه در سطح بین المللی.

‏4. بی توجهی: نادیده گرفتن کودکان از نظر جسمی، عاطفی یا مالی، باعث رنج، از دست دادن عزت نفس و مشکلات سلامتی بالقوه تهدید کننده زندگی آنها می شود.

‏5. تولید پورنوگرافی کودکان: ایجاد محتوای بصری که صرفاً برای مصرف بزرگسالان در نظر گرفته شده است و کودکان خردسال را در موقعیت‌ها یا موقعیت‌های واضح نشان می‌دهد، که اغلب با اجبار یا همدستی تسهیل می‌شود.

‏6. آزار جنسی: انجام هرگونه عمل صمیمی بین یک فرد زیر 18 سال و فرد دیگری بدون توجه به رضایت، از جمله تجاوز، آزار، و انجام رابطه جنسی مقعدی با کودک.


‏تأثیر جهانی همه اشکال کودک آزاری قابل توجه است و بر آموزش کودکان، تعاملات اجتماعی، رفاه عاطفی، رشد کلی و توانایی آنها برای داشتن زندگی سالم خارج از محیط های خانوادگی تأثیر می گذارد. برای افراد و جوامع برای رسیدگی به این نگرانی های مبرم، ارتقای ایمنی و تضمین عدالت برای کودکان قربانی بسیار مهم است.

علل فرهنگی و اجتماعی کودک‌آزاری

‏چندین عامل فرهنگی و اجتماعی به تشدید کودک آزاری کمک می کند و پیشگیری و اصلاح آن را دشوارتر می کند. در اینجا برخی از جنبه های کلیدی وجود دارد که بر پایداری آن تأکید می کند:


‏1. آسیب سیستمی: کودکانی که در خانواده‌های کم درآمد، تنها والدین، جوانان بی‌خانمان، مهاجران، پناهندگان یا کسانی که در محله‌های حاشیه‌نشین زندگی می‌کنند، به دنیا می‌آیند، شانس بیشتری برای تجربه انواع سوءاستفاده از جمله تجاوزات فیزیکی، عاطفی و جنسی دارند. دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی نقش مهمی در رفع موانع سیستمی که جمعیت‌های آسیب‌پذیر با آن مواجه هستند، مانند تأمین مسکن ارزان قیمت، منابع آموزشی، فرصت‌های شغلی، حمایت‌های قانونی و خدمات حمایتی ایفا می‌کنند.


‏2. شیوه ها و رفتارهای فرزندپروری: شیوه های بد فرزندپروری که با نظارت ناکافی، عدم پاسخگویی و قوانین ناسازگار مشخص می شود، اغلب منجر به پیامدهای منفی برای کودکان می شود. عواملی که در فرزندپروری ضعیف نقش دارند عبارتند از طلاق، جدایی، اعتیاد به مواد، بیماری روانی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی. رسیدگی به این چالش ها مستلزم مداخلات جامع متمرکز بر ایجاد روابط قوی تر، توسعه همدلی، تقویت رفتارهای مثبت و ارتقای مهارت های تصمیم گیری مسئولانه در میان مراقبین است.


‏3. انزوای اجتماعی و انگ: محافظت از کودکان در برابر تأثیرات منفی، مانند فشار همسالان، نمایش رسانه‌ها، و نگرش‌های اجتماعی در برابر برخی رفتارها، به طور قابل توجهی به افزایش کودک آزاری کمک می‌کند. راهبردهای کاهش انزوای اجتماعی و به چالش کشیدن باورهای غلط در مورد آسیب پذیری دوران کودکی، با هدف ایجاد مدارس فراگیر، برنامه های اجتماعی، و ابتکارات مشترکی است که از کودکان و خانواده ها در غلبه بر موانع حمایت می کند.


‏4. نابرابری جنسیتی: مردان بیشتر از زنان درگیر خشونت خانگی، سوء استفاده جنسی و قاچاق انسان هستند، عمدتاً به این دلیل که آنها رفتارهای پرخاشگرانه انجام می دهند در حالی که زنان اغلب ترس، طرد و سکوت را تجربه می کنند و ظرفیت آنها را برای ابراز نیازهایشان محدود می کند. و خواستار عدالت هستند. تلاش برای مقابله با سوگیری جنسیتی و بهبود دسترسی به آموزش با کیفیت و خدمات مراقبت های بهداشتی برای هر دو جنس به کاهش علل اصلی جنایات مبتنی بر جنسیت علیه کودکان کمک می کند.


‏5. نژادپرستی و تعصب: تفکیک نژادی تاریخی، نژادپرستی نهادینه شده، و تعصبات سیستماتیک علیه آمریکایی های آفریقایی تبار، لاتین تبارها، بومیان آمریکا و مردم بومی احتمال تجربه سوء استفاده در دوران کودکی را در رابطه با نژاد افزایش می دهد. مبارزه با نژادپرستی و ترویج تفاهم بین خطوط قومی نیازمند سیاست ها، قوانین، کمپین های آگاهی عمومی و همکاری میان گروه های مختلف است که با هم کار می کنند تا فضاهای امن تری برای کودکان ایجاد کنند.


‏6. فقدان حمایت های قانونی: بسیاری از کودکان در شرایطی زندگی می کنند که به دلیل مشکلات اقتصادی، دورافتادگی جغرافیایی یا نداشتن شاهد قابل اعتماد نمی توانند از کمک حقوقی استفاده کنند. سیاستگذاران و سازمان‌های مدافع باید گسترش دسترسی به پناهگاه‌های امن، دادگاه‌ها، آموزش مجری قانون، و ابزارهای جایگزین برای حل و فصل منازعات را در اولویت قرار دهند تا حمایت قانونی عادلانه‌ای برای قربانیان سوءاستفاده فراهم کنند.


‏پرداختن به شبکه پیچیده عوامل فرهنگی و اجتماعی تعیین کننده کودک آزاری، نیازمند رویکردهای چندوجهی است که اصلاحات سیاستی، ابتکارات برنامه‌ای و مداخلات هدفمند طراحی شده برای شکستن موانع، توانمندسازی بازماندگان و تضمین شفای طولانی‌مدت کودکان آسیب‌دیده را در بر می‌گیرد. با شناخت و کاهش علل زمینه‌ای کودک آزاری، می‌توانیم جوامع تاب‌آور بسازیم و رفاه و کرامت نسل‌های آینده را ارتقا دهیم.

علل فرهنگی و اجتماعی کودک‌آزاری علل فرهنگی و اجتماعی کودک‌آزاری

علل روانی کودک‌آزاری

‏آسیب روانی تجربه شده در اوایل کودکی پیامدهای گسترده ای برای مسیر زندگی یک فرد دارد، به ویژه زمانی که این آسیب از طریق رفتارهای مضر نسبت به دیگران، از جمله کودکان، آشکار می شود. علل روانی کودک آزاری به عنوان عناصر اساسی در درک پیچیدگی رابطه بین مرتکبین و قربانیان آنها عمل می کند که در نهایت منجر به الگوهای رفتاری پایدار و رشد آسیب دیده می شود. برخی از شرایط روانی رایج که ممکن است کودکان را مستعد کودک آزاری یا تشدید مشکلات موجود کند عبارتند از:


‏1. آسیب تروماتیک مغزی (TBI): TBI ناشی از تصادفات، جنگ، بلایای طبیعی، یا جراحات شدید، زخم و آسیب به نواحی مختلف عملکرد مغز بر جای می‌گذارد که به طور بالقوه منجر به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، فوبیا، افسردگی، اضطراب، و سایر اختلالات روانپزشکی قربانیان TBI ممکن است با از دست دادن حافظه، زوال شناختی، و مشکل در ایجاد دلبستگی دست و پنجه نرم کنند، که خطر استثمار شدن توسط مجرمانی را که به دنبال قدرت یا رضایت از ایجاد ناراحتی هستند، افزایش می دهد.


‏2. اختلالات طیف اوتیسم (ASD) و ناتوانی های رشدی فراگیر (PDD): این شرایط عصبی رشدی می تواند منجر به نقص در ارتباطات، تعامل اجتماعی، شناخت، مهارت های حرکتی و عملکرد انطباقی شود. افراد مبتلا به ASD یا PDD ممکن است از بیش فعالی، رفتارهای تکراری و افکار اجباری مرتبط با احساسات آسیب دیده رنج ببرند. اختلال در خودآگاهی، همدلی محدود و توانایی های ضعیف در حل مسئله می تواند به تنظیم ضعیف عاطفی، افزایش حساسیت به دستکاری و افزایش آسیب پذیری در برابر بی توجهی، سوء استفاده و آسیب کمک کند.


‏3. اختلالات شخصیت: برخی از ویژگی های آسیب شناختی روانی، مانند خودشیفتگی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، و اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا، افراد را به شدت مستعد رفتارهای توهین آمیز، تاکتیک های دستکاری و راهبردهای حل تعارض مخرب می کند. ویژگی های مرتبط با این اختلالات شخصیتی ممکن است شامل میل به کنترل، فقدان همدلی، مسائل کنترل تکانه و سابقه تخلفات مکرر باشد.


‏4. شرایط سلامت روان: بیماری‌های روانی مزمن مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و اختلال اضطراب فراگیر می‌توانند در توانایی فرد برای مدیریت احساسات، پردازش اطلاعات و ایجاد پاسخ‌های منسجم به عوامل استرس‌زا اختلال ایجاد کنند. افسردگی، به ویژه، با افزایش آسیب پذیری در برابر سوء استفاده در دوران کودکی به دلیل علائم غم و اندوه، ناامیدی، گناه و تنهایی مرتبط است که می تواند عاملان را تشویق کند تا از ضعف های قربانیان خود بیشتر سوء استفاده کنند.


‏5. اختلالات مصرف مواد: اختلالات مصرف الکل، مواد مخدر یا مواد می تواند باعث ناراحتی، بی ثباتی و اختلال قابل توجهی در زندگی روزمره شود و افراد را بیشتر مستعد گرفتار شدن در معرض تعاملات منفی با همسالان و مراقبان خود کند. اعتیاد می تواند منجر به علائم ترک، کاهش انگیزه، و کاهش ظرفیت برای محافظت از خود یا دیگران شود و احتمال قرار گرفتن در معرض اقدامات مضر را افزایش دهد.


‏6. بی نظمی عاطفی: مشکلات در بیان احساسات، مدیریت تعارضات، و حفظ ارتباط موثر در روابط نزدیک می تواند به سوء استفاده در دوران کودکی کمک کند. به عنوان مثال، افرادی که با همدلی، قاطعیت یا ارتباط کلامی مبارزه می‌کنند، ممکن است نتوانند به طور مؤثر نیازها و مرزهای خود را بیان کنند و به سوء استفاده‌کنندگان اجازه می‌دهند موقعیت‌ها را دستکاری کنند و موقعیت غالب خود را بر کودکان حفظ کنند.


‏7. ناتوانی‌های یادگیری: تأخیرهای ذهنی، نارساخوانی، ADHD و سایر ناتوانی‌های یادگیری ممکن است رشد زبان و کسب مهارت‌های شناختی را به تأخیر بیندازند و کودکان را در درک خطرات احتمالی کمتر و بیشتر مستعد دستکاری کنند. علاوه بر این، کودکان دارای ناتوانی های یادگیری ممکن است سطوح بالاتری از ناامیدی، تحریک پذیری و عصبانیت را نشان دهند که خطرات بیشتری را برای قربانی شدن در تعاملات توهین آمیز ایجاد می کند.


‏به منظور شناخت و پاسخ مناسب به علل روانی کودک آزاری، ترکیبی از درمان های مبتنی بر شواهد، حمایت های اجتماعی و شبکه های حمایتی باید برای قربانیان و خانواده های آنها ارائه شود. این شامل مشاوره با متخصصان بالینی آموزش دیده در بازیابی تروما، درمان شناختی-رفتاری، درمان مبتنی بر دلبستگی، و رفتار درمانی دیالکتیکی، و همچنین نظارت و ارزیابی مداوم برای ارزیابی پیشرفت و شناسایی اهداف جدید برای مداخله است. علاوه بر این، سیاست‌گذاران، مربیان و سازمان‌های مدافع باید در تحقیقات، زیرساخت‌ها و تلاش‌های آموزشی با هدف ارتقای آگاهی سرمایه‌گذاری کنند.

علل اقتصادی کودک‌آزاری

‏عوامل اقتصادی به‌عنوان یکی از عوامل اصلی در پشت آزار کودک شناسایی شده‌اند، که اغلب زمانی رخ می‌دهد که والدین قادر نیستند یا نمی‌خواهند منابع ضروری مورد نیاز برای تأمین یک محیط باثبات، محافظت از فرزندان خود را از آسیب‌های فیزیکی، جنسی و عاطفی فراهم کنند. در حالی که بسیاری از فشارهای اقتصادی ناشی از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی، سیاست‌های نهادی و نابرابری‌های اجتماعی-اقتصادی است، نمونه‌های خاصی از چگونگی تأثیر نابرابری ثروت و درآمد بر کودک آزاری عبارتند از:


‏1. فقر و خانواده های کم درآمد: زندگی زیر خط فقر فدرال، تجربه بی خانمانی مزمن یا مواجهه با مشکلات مالی شدید، تأثیرات عمیقی بر انعطاف پذیری، ایمنی و فرصت های تجربیات مثبت زندگی کودکان دارد. خانواده‌های فقیر معمولاً دسترسی به مراقبت از کودکان با کیفیت، مسکن مقرون به صرفه، گزینه‌های غذایی سالم و مراقبت‌های پزشکی مناسب ندارند، که همگی می‌توانند محیط‌هایی را برای رشد رفتارهای ضد اجتماعی، پرخاشگری و وابستگی ایجاد کنند. علاوه بر این، نارسایی‌های سیستم رفاهی، از جمله تاخیر در ورود به برنامه‌های اشتغال، کاهش مزایا، یا محرومیت از کمک‌ها، می‌تواند چالش‌های اقتصادی را تشدید کند و اتکا به اعتیاد، جنایت و فعالیت‌های غیرقانونی را تشویق کند و لایه دیگری از آسیب‌پذیری را در برابر کودک آزاری اضافه کند.


‏2. بیکاری و کم کاری: کودکانی که از والدینی که بیکار یا کم کار هستند متولد می شوند، به ویژه در معرض خطر ابتلا به علائم اولیه مشکلات سلامت روان، عملکرد ضعیف مدرسه و درگیر شدن در رفتارهای ناایمن یا مضر مانند فرار از مدرسه، دعوا و سوء مصرف مواد هستند. تأثیر جابجایی شغلی بر جوانان فراتر از آسیب فیزیکی فوری است. می تواند به کاهش مشارکت والدین در مراقبت از کودک، مسئولیت های خانوادگی و رفاه کلی منجر شود و شرایط مساعدی را برای کودک آزاری ایجاد کند. علاوه بر این، نرخ بیکاری جوانان در میان جمعیت های آفریقایی آمریکایی و لاتین تبار بیشتر است، که نشان دهنده این واقعیت است که تعصبات نژادی و قومی سیستماتیک همچنان جوامع آسیب پذیر را با درآمد کمتر و فرصت های شغلی کمتر تقویت می کند.


‏3. هزینه بالای زندگی و مسکن: افزایش ارزش املاک، افزایش سرسام آور قیمت اجاره، و بودجه های فشرده می تواند والدین طبقه کارگر را مجبور به کاهش ساعات کار، کاهش فعالیت های فوق برنامه و اولویت دادن به نیازهای اولیه مانند مسکن، غذا، حمل و نقل و مراقبت های بهداشتی کند. خدمات محدودیت مالی فضای کمی برای رسیدگی به نیازهای حیاتی و تضمین ثبات درازمدت برای خانواده ها باقی می گذارد و در نتیجه احتمال مواجهه با شرایط نامطلوب دوران کودکی را افزایش می دهد که ممکن است به رفتارهای ضداجتماعی دامن بزند و باعث گسترش سوء استفاده شود.


‏4. شکاف های آموزشی و آموزشی: دانش آموزانی که از نظر اقتصادی محروم هستند با موانع متعددی در دسترسی به معلمان واجد شرایط، آموزش های تخصصی، و مواد آموزشی مرتبط لازم برای پیشرفت تحصیلی و توسعه مهارت های مهم زندگی روبرو هستند. والدین بدون مدارک رسمی ممکن است به شدت به روش‌های یادگیری غیررسمی، محدود کردن مواجهه با دیدگاه‌های مختلف، راهنمایی شغلی و ارتباطات اجتماعی خارج از جامعه نزدیک خود متکی باشند. در نتیجه، کودکانی که در خانه‌هایی رشد می‌کنند که در آن سطح تحصیلات کوتاه‌مدت باقی می‌ماند، ممکن است در ایجاد اهداف شخصی، پیمایش پویایی‌های اجتماعی پیچیده و ایجاد روابط قوی با مشکل مواجه شوند، که همگی در افزایش موارد خشونت خانگی، تجاوز جنسی، و کودک نقش دارند. بدرفتاری


‏5. خانواده های تک والدی و فروپاشی خانواده: بیوه شدن، تک مادری و طلاق سناریوهای رایجی هستند که زنان و دختران از پس زمینه های کم درآمد تجربه می کنند. بسیاری از مادران در تلاش هستند تا به اندازه کافی برای فرزندان خود تأمین کنند، به جای آن بر پرداخت بدهی ها، حمایت از اعضای خانواده بزرگ یا یافتن کار تمرکز می کنند، در حالی که به طور همزمان با مسئولیت عظیم تربیت فرزند به تنهایی دست و پنجه نرم می کنند. درگیری مداوم، انزوا، و عدم حمایت می تواند آسیب پذیری در برابر سوء استفاده را تشدید کند، زیرا افراد برای محافظت و آرامش عاطفی به طور فزاینده ای به یکدیگر وابسته می شوند.


‏6. جدایی از والدین در دوران کودکی: جدایی خانواده، خواه ناشی از طلاق، ترک یا فرزندخواندگی باشد، می‌تواند منجر به تحمل دوره‌های شدید بیگانگی و ترس در کودکان شود و در نهایت به شکل‌هایی از آزار و اذیت تشدید شود، به‌ویژه اگر آن‌ها تصور کنند که والدین خود را ملاقات نمی‌کنند. نیازهای اولیه انسانی آنها بدون دستورالعمل‌های روشن در مورد تصمیم‌گیری مشترک، قوانین و انتظارات، کودکان ممکن است برای عبور از پیچیدگی‌های جدایی از عزیزان خود دچار مشکل شوند و آنها را به اتخاذ مکانیسم‌های مقابله‌ای خطرناک مانند دستکاری، دروغ گفتن و سرزنش کردن خود برای موقعیت سوق دهد.


‏7. تبعیض و سوگیری اجتماعی-اقتصادی: موانع سیستمی در اشتغال، مسکن، اعتبار، و دسترسی به آموزش می‌تواند چرخه‌های فقر و نابرابری را تداوم بخشد و شرایط فعلی را تقویت کند.


علل اقتصادی کودک‌آزاری علل اقتصادی کودک‌آزاری

راه های پیشگیری از کودک آزاری

‏پیشگیری از کودک آزاری مستلزم استراتژی های چند وجهی متمرکز بر کاهش خطرات مرتبط با فقر، نابرابری درآمد و عوامل زمینه ای است که مسایل اجتماعی را هدایت می کند. در اینجا فهرست گسترده ای از راه های مقابله با این چالش مبرم وجود دارد:


‏1. اعمال اصلاحات حقوقی جامع: قوانینی را اجرا کنید که سیستم های عدالت کیفری را تقویت می کند تا مجرمان را در مورد کودک آزاری و بی توجهی پاسخگو نگه دارد، از حقوق قربانیان محافظت کند، و نظارت بهتری بر مداخلات تامین شده از طریق بودجه عمومی تضمین کند. این شامل ترویج شیوه‌های ترمیمی، بهبود در دسترس بودن و اثربخشی مدل‌های درمانی مبتنی بر تروما، و افزایش مجازات‌ها برای موارد شدید بی‌توجهی و بهره‌کشی است.


‏2. بهبود دسترسی به مراقبت با کیفیت: گسترش دسترسی به خدمات مداخله اولیه با کیفیت بالا (EIS)، برنامه های توسعه اولیه دوران کودکی (ECDPs) و سایر حمایت های ضروری که برای کمک به نوزادان باردار، شیرده، و نوزادان تازه متولد شده و همچنین کودکان بین 0 تا 5 ساله از نظر روانی، اجتماعی، جسمی و عاطفی پیشرفت کنید. همکاری نزدیک با مدارس محلی، ارائه دهندگان مراقبت از کودکان، و سازمان های اجتماعی برای ادغام این منابع به طور یکپارچه در زیرساخت های موجود.


‏3. رسیدگی به نابرابری های اجتماعی-اقتصادی: سرمایه گذاری در طرح های هدفمند با هدف از بین بردن شکاف بین محله های محروم تاریخی و مناطق ثروتمند، در نهایت ریشه کن کردن چرخه فقر و کمک به خانواده های با ثبات تر که قادر به ارائه محیط های امن برای کودکان هستند. استراتژی‌ها باید بر گسترش دسترسی به آموزش با کیفیت، بهبود فرصت‌های مسکن، افزایش آگاهی در مورد اشتغال و آموزش کارآفرینی، و برنامه‌های افزایش تحرک اجتماعی تمرکز کنند.


‏4. تقویت ساختارهای خانواده: از تغییرات سیاستی حمایت کنید که خانواده های سالم را با اجرای اقداماتی تشویق می کند که ازدواج و زندگی مشترک را بیش از تک فرزندی، مبارزه با خشونت خانگی، و فرصت های آموزشی و تربیتی والدین را بهبود بخشد. با سازمان‌های غیرانتفاعی، سازمان‌های دولتی و رهبران جامعه برای توانمندسازی خانواده‌ها و ایجاد اعتماد در جوامع پرورش‌دهنده و فراگیر همکاری کنید.


‏5. ترویج مسئولیت پذیری والدین: کودکان را در مورد نقش آنها به عنوان شهروندان آینده آموزش دهید، با تأکید بر اهمیت احترام به مرزها، تعیین انتظارات روشن، حفظ ارتباطات و نشان دادن اتکا به خود. به والدین مهارت های زندگی ارزشمندی مانند حل مسئله، مدیریت زمان، تعیین هدف و تکنیک های ارتباطی موثر را آموزش دهید و به آنها کمک می کند تا اعتماد به نفس مورد نیاز برای ارائه حمایت و راهنمایی برای فرزندان خود در طول زندگی خود را ایجاد کنند.


‏6. از رشد فردی حمایت کنید: با تأکید بر پرورش کنجکاوی، تشویق بیان هنری، و ارائه تجارب یادگیری ساختاریافته برای کودکان، مانند برنامه های بعد از مدرسه، اردوهای تابستانی، و خدمات آموزشی، فرصت هایی برای کاوش و خلاقیت مستقل ایجاد کنید. با مدارس محلی، کتابخانه‌ها، مراکز هنری و گروه‌های اجتماعی همکاری کنید تا منابع در دسترس و متناسب با سن کودکان را در دسترس قرار دهید تا از آنها در توسعه پتانسیل‌های خود استفاده کنند.


‏7. مبارزه با انگ و تعصب: برای رسیدگی به افسانه ها، تصورات غلط و کلیشه های مربوط به رشد کودکی، ناتوانی و سوء استفاده که اغلب باعث ایجاد ترس و بی اعتمادی در میان جوامع آسیب دیده می شود، در تلاش های هدفمند اطلاع رسانی شرکت کنید. با استفاده از بسترهای رسانه ای مختلف، ابتکارات آموزشی، و مشارکت با سازمان های مذهبی، مذهبی، گروه های مدافع و جنبش های مردمی، یافته های پژوهش را به اشتراک بگذارید، امید را برانگیزید، و درک و پذیرش را ارتقا دهید.


‏8. شمول اجتماعی را تشویق کنید: بر تقویت شبکه های قوی از همسایگان، دوستان و اعضای جامعه تمرکز کنید که حمایت متقابل، همکاری و جشن را در میان زمان های دشوار ارائه می دهند. رویدادهای منظم، فرصت‌های داوطلبانه، و گردهمایی‌های گروهی را سازمان‌دهی کنید که به عنوان راه‌های مثبتی برای بهبودی، پیوند و هدف مشترک عمل می‌کنند و حس تعلق و همدلی جامعه را ارتقا می‌دهند.


‏9. نظارت بر پیشرفت و ارزیابی نتایج: چارچوب های ارزیابی منظم را برای ارزیابی موفقیت طرح های اجرا شده، شناسایی شاخص های کلیدی پیشرفت، و پیگیری پیشرفت ها در گروه های مختلف جمعیتی ایجاد کنید. جمع آوری داده ها در مورد روندهای رشد کودکی، الگوهای استفاده از خدمات اجتماعی، و پیامدهای مربوط به سوء استفاده و غفلت، با استفاده از روش های مبتنی بر شواهد برای هدایت تصمیم گیری های خط مشی و تخصیص منابع.


‏10. تدوین سیاست‌ها و مقررات قوی‌تر: قوانین، احکام و دستورالعمل‌های اجرایی فعلی را به طور مستمر بررسی و بازنگری کنید تا خلأها را ببندید و از انطباق با استانداردهای بین‌المللی و بهترین شیوه‌ها در مورد حمایت و حفاظت از کودکان اطمینان حاصل کنید. برای تقویت پروتکل‌ها و اولویت دادن به رفاه جمعیت‌های آسیب‌پذیر با ذینفعان، مانند دادگاه‌ها، افسران مجری قانون، مددکاران اجتماعی و مقامات منتخب همکاری کنید.