تغییر و تحول زندگی با ایجاد سواداموزی
در بسیاری از کشورهای جهان، علیرغم تلاشهای سیستمهای آموزشی و ابتکارات دولتی، نرخ بیسوادی در میان بزرگسالان همچنان بالاست. یکی از دلایل این موضوع بسته به زمینه های فرهنگی متفاوت است، اما اغلب شامل عدم دسترسی به آموزش با کیفیت یا زیرساخت های ضعیف است. برای کمک به رفع این چالش، ترویج برنامههای سوادآموزی، تشویق روشهای یادگیری جایگزین مانند آموزش مهارتهای دیجیتال، و تقویت شبکههای حمایتی جامعه ضروری است.
پیشگیری از بی سوادی در بزرگسالی مستلزم رویکردی چند وجهی است که در آن ذینفعان مختلف با هم کار می کنند. استراتژیهای کلیدی شامل سرمایهگذاری در آموزش عمومی از طریق برنامههای درسی جامع متمرکز بر مهارتهای خواندن و نوشتن است. ایجاد فرصت های شغلی با کارگاه ها، دوره ها و برنامه های مربیگری؛ ترویج راه حل های سواد دیجیتال مانند رایانه، تبلت و اتصال به اینترنت؛ ارائه کتاب ها و کتاب های الکترونیکی مقرون به صرفه؛ تشویق مراکز اجتماعی و مدارس به میزبانی رایگان کتابخوانی و شب های نویسندگی؛ همکاری با سازمان های غیرانتفاعی برای گسترش منابع یادگیری مادام العمر؛ و مشارکت دادن سیاستگذاران و رهبران محلی در ایجاد چارچوب های سیاستی که از این ابتکارات حمایت می کند. با پرداختن به علل ریشهای بیسوادی در نسلهای مختلف، میتوانیم بروز آن را به میزان قابل توجهی کاهش دهیم .
سواد با توانمندسازی آنها برای برقراری ارتباط مؤثر، مشارکت در زندگی مدنی، پیگیری آموزش عالی و پیشرفت شغلی، کمک به رشد اقتصادی و انتخاب سالمتر، بر زندگی افراد تأثیر مثبت میگذارد. بزرگسالان بی سواد در هنگام استفاده از خدمات اجتماعی، دسترسی به اطلاعات، رای دادن، شبکه سازی و یافتن فرصت های شغلی با موانعی روبرو هستند. سواد به پر کردن شکاف بین گروههای محروم، افزایش نابرابری درآمد، بهبود رفاه کلی و کمک به توسعه ارزشهای دموکراتیک کمک میکند. با توجه به اهمیت روزافزون سوادآموزی به عنوان یک حقوق بشر، تداوم تأمین مالی، اصلاحات و حمایت از مداخلات مؤثر سوادآموزی بسیار مهم است.
شبکههای اجتماعی نقش مهمی در پر کردن شکافهای دانش و کمک به افراد برای غلبه بر موانع مرتبط با بیسوادی دارند. اتصال از طریق پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به افراد اجازه میدهد تا ایدههای خود را به اشتراک بگذارند، الهام بگیرند و به دنبال کمک باشند و در عین حال با دوستان، اعضای خانواده و سایر حرفهایهایی که راهنمایی و مشاوره ارائه میدهند در ارتباط باشند. علاوه بر این، طرحهای سوادآموزی آنلاین از فناوری برای دستیابی به میلیونها مخاطب ناشناخته استفاده میکنند و درک مفاهیم پیچیده مرتبط با آموزش، اشتغال، مدیریت مالی و توسعه شخصی را افزایش میدهند. با این حال، اطمینان از دسترسی عادلانه به ابزارهای دیجیتال، به ویژه با توجه به مسائل مربوط به حریم خصوصی و امنیت داده ها، حیاتی است. با استفاده از شبکههای اجتماعی و راهحلهای سواد دیجیتال، میتوانیم محیطهای یادگیری فراگیر ایجاد کنیم و از کسانی که برای دستیابی به اهداف سوادآموزی تلاش میکنند حمایت کنیم.
هوش مصنوعی (AI) امکانات منحصر به فردی را برای تقویت آموزش سوادآموزی برای دانشآموزان دارای اختلالات بینایی ارائه میدهد. فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی دانشآموزان نابینا یا کمبینا را قادر میسازد تا به طور یکپارچه با نرمافزار تبدیل متن به گفتار، صفحهخوانها، دستگاههای بریل و دستیارهای مجازی تعامل داشته باشند. این ابزارها زبان نوشتاری را به بازخورد شنیداری تبدیل میکنند و درک متون و پیمایش صفحات وب را برای کاربران آسانتر میکنند. علاوه بر این، الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند تمرینها و ارزیابیهای مناسبی را ارائه دهند که بهطور خاص برای زبانآموزان دارای چالش بصری طراحی شدهاند و به ایجاد اعتماد به نفس و بهبود روان خواندن کمک میکنند. در حالی که برخی از منتقدان استدلال میکنند که ادغام هوش مصنوعی در آموزش نگرانیهایی را در مورد استقلال فردی و دسترسی ایجاد میکند، تلاشهای تحقیقاتی و همکاریهای مداوم با هدف یافتن راههای خلاقانه برای به حداکثر رساندن منافع و در عین حال به حداقل رساندن معایب احتمالی است.
فقر و بی سوادی در بسیاری از نقاط جهان به دلیل عوامل مختلفی مانند نابرابری های اجتماعی-اقتصادی، دسترسی محدود به آموزش با کیفیت، عدم آگاهی در مورد فرصت های آموزشی، و باورها و شیوه های فرهنگی ادامه دارد. در آفریقا، با وجود سرمایه گذاری قابل توجه در آموزش ابتدایی، تقریباً دو سوم کودکان زیر پنج سال بی سواد باقی می مانند. این نرخ بالا به ویژه با توجه به شرایط اقتصادی به سرعت رو به وخامت منطقه، که اغلب منجر به ناتوانی خانواده ها در تامین نیازهای خود به غذا، آب تمیز، امکانات بهداشتی و مراقبت های بهداشتی اولیه می شود، نگران کننده است. بانک جهانی تخمین میزند که تقریباً نیمی از کودکان صحرای آفریقا از سوءتغذیه قابل پیشگیری رنج میبرند، که بر نیاز به سیاستهای کلنگر که نه تنها به بیسوادی رسیدگی میکند، بلکه تضمین میکند که کودکان در بلندمدت سالم و قادر به رشد هستند، رنج میبرند.
در آسیا، کره جنوبی از زمان تأسیس خود به عنوان یکی از اولین کشورهای عضو OECD که آموزش اجباری را در سن شش سالگی پذیرفت، گام های اساسی در جهت کاهش بی سوادی کودکان برداشته است. امروزه، کمتر از 0.3 درصد از کودکان کره جنوبی بدون گذراندن کلاس های هفتم و هشتم از مدرسه ابتدایی پیشی می گیرند - در مقایسه با 3.1 درصد در میان کودکان ساکن در جنوب صحرای آفریقا. موفقیت کره جنوبی نشان دهنده قدرت سیاست های هدفمند و مشارکت های بین المللی برای مبارزه با این چالش جهانی است. از سوی دیگر، برمه با مشکلات شدید بی سوادی مواجه است و بیش از سه چهارم جوانان قادر به خواندن و نوشتن نیستند. سیاستهای دولت و منابع محدود وضعیت را تشدید میکند و منجر به اطلاعات نادرست و ناآرامیهای اجتماعی مداوم میشود. پیشرفت مستلزم توجه و اقدام فوری برای رسیدگی به نابرابریهای ساختاری، اولویتبندی آموزش و ترویج فراگیری برای همه شهروندان است.
بر اساس گزارش سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، بیش از 90 میلیون نفر در سراسر جهان در سال 2020 بی سواد ماندند. سواد پرداختن به این چالشهای مبرم نیازمند تلاش جمعی، تعهد و برنامهریزی استراتژیک است تا اطمینان حاصل شود که هر فرد دارای ظرفیت لازم برای کسب مهارتهای سوادآموزی، پرورش درک بهتر، همدلی و تواناییهای تفکر انتقادی است. با پیش بینی جمعیت جهانی تقریباً 10 میلیارد نفر تا پایان سال 2050، حفظ پیشرفت به سوی سوادآموزی جهانی باید به یک هدف ضروری برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تبدیل شود.