بحران میانسالی چیست و چه تاثیراتی دارد ؟
بحران میانسالی به تغییر یا عقبگردی قابل توجه در سالهای میانسالی (اغلب بین ۳۵ تا ۶۵ سالگی) اشاره دارد. این بحران ها می تواند شامل احساس افسردگی، شک به خود، از دست دادن انگیزه، تغییر در ظاهر فیزیکی، مسائل مدیریت استرس، بی ثباتی مالی، یا چالش های روابط شخصی مانند اختلافات زناشویی یا خواسته های جنسی برآورده نشده باشد. در حالی که برخی از افراد ممکن است به دنبال کمک حرفه ای باشند، برخی دیگر ممکن است به تنهایی بر این مشکلات غلبه کنند.
زنان اغلب جنبههای مختلفی از بحران میانسالی را در مقایسه با مردان به دلیل تفاوتهای هورمونی و انتظارات اجتماعی پیرامون بلوغ زنان و مسئولیتهای باروری تجربه میکنند. تجارب میانسالی زنان شامل موضوعاتی مانند انتقال شغلی، نگرانی های باروری، تصمیمات تنظیم خانواده و کنار آمدن با والدین سالخورده است. بحرانهای میانسالی زنان ممکن است متفاوت از مردان ظاهر شوند، از جمله افزایش نوسانات خلقی، کاهش سطح انرژی، مشکل در حفظ اخلاق کاری و چالشهای مربوط به فرزندپروری پس از یائسگی. برخی از نشانههای رایج زنی که بحران میانسالی را تجربه میکند میتواند شامل سندرم روده تحریکپذیر، اختلالات خواب، غذا خوردن عاطفی، تنش در روابط و احساس عدم ارتباط با اشتیاق خود باشد.
بحران میانسالی در زنانمردان نیز با ابعاد مختلف بحران میانسالی دست و پنجه نرم می کنند. موضوعات رایج در این دسته از مدیریت تعادل بین کار و خانواده، سرمایهگذاری در پسانداز بازنشستگی، جستجوی سبک زندگی سالمتر، رسیدگی به اثرات افزایش سن، و برخورد با پتانسیل کودکانی که پیش از آنها بزرگ میشوند را شامل میشود. مردان ممکن است در سازگاری با سطوح درآمد پایین تر، مواجهه با تنهایی، ایجاد تعادل در وظایف پدری و در نظر گرفتن شراکت های عاشقانه آینده در حین ادامه حرفه خود با مشکلاتی مواجه شوند. علائم مرتبط با بحران های میانسالی مردان ممکن است شامل کاهش بهره وری در محل کار، کاهش ارتباطات اجتماعی خارج از خانواده، افزایش غیبت و سردرگمی در مورد تصویر بدن و هویت باشد.
بحران میانسالی در مرداندر حالی که هر دو جنس در طول سال های میانسالی خود با فشارها و چالش های منحصر به فردی روبرو هستند، تفاوت های قابل توجهی در نحوه درک و رسیدگی آنها به بحران های میانسالی مربوطه وجود دارد.
برای زنان، عوامل مؤثر بر تجربه آنها عبارتند از: انتخاب شغل، پدر و مادر شدن و توانایی آنها در گذر از پیچیدگی های مادری. بسیاری از زنان با موانع خاصی در ایجاد تعادل بین خانه و محل کار، مراقبت از کودکان خردسال و تضمین ثبات مالی طولانی مدت در دوره های پس از یائسگی مواجه هستند. در نتیجه، بسیاری از زنان به مداخلاتی روی میآورند که به طور خاص برای کمک به آنها برای مقابله با این بارهای اضافی طراحی شده است.
در مقابل، مردان معمولاً مستقیماً با نقشهای سنتی مردانه سروکار دارند که میتواند منجر به الگوهای متفاوتی از عوامل استرسزا و خواستههای آنها شود. به عنوان مثال، مردان اغلب چندین شغل را انجام می دهند، امور مالی را مدیریت می کنند، خانواده را تشکیل می دهند و با تغییر نگرش نسبت به تعادل بین کار و زندگی دست و پنجه نرم می کنند. با توجه به این شرایط منحصربهفرد، مردان اغلب برای رسیدگی به بحرانهای میانسالی به رویکردهای کلیتری مانند تمرکز بر سلامت روان، شرکت در فعالیتهایی که در طول زندگیشان از آن لذت میبرند، و ارتباط با دوستان و گروههای اجتماعی متوسل میشوند.
علیرغم داشتن زمینه های متمایز و فشارهای محیطی متفاوت، زنان و مردان از نظر بحران های میانسالی شباهت های خاصی دارند. هر دو جنس اغلب با تأثیر پیری، تعهدات خانوادگی و گذار به بزرگسالی دست و پنجه نرم می کنند. زمینه های اصلی که در آن شباهت ها ظاهر می شوند عبارتند از:
1. استرس و اضطراب: با افزایش سن افراد، به طور فزاینده ای از مرگ و میر خود آگاه می شوند و ترس های درونی پیرامون آن را در بر می گیرند. این آسیب پذیری مشترک منجر به سطوح استرس مزمن و تشدید اضطراب برای بسیاری از میان وزنهها میشود.
2. چالش های مالی: مانند همه سالمندان، زنان و مردان با کاهش ظرفیت درآمد مواجه هستند که در نتیجه محدودیت های مالی ایجاد می شود که مسکن، مواد غذایی، داروها و سایر ملزومات را گران تر می کند. متعادل کردن اولویت های مالی در دوران میانسالی می تواند فشار قابل توجهی ایجاد کند.
3. نگرانی های مربوط به تصویر بدن: با گذشت زمان، خودآگاهی و شناخت مسائل بهداشتی احتمالی که ممکن است با پیری همراه باشد، به وجود می آید. افراد شروع به نگرانی در مورد افزایش وزن، چین و چروک و سلامت کلی می کنند که منجر به نگرانی در مورد ظاهر فیزیکی و درک خود از خود می شود.
4. مکانیسم های مقابله: بسیاری از افراد از خاطرات مثبت، استفاده از زمان باقی مانده با هم، دنبال کردن سرگرمی ها، داوطلب شدن و شرکت در فعالیت های گروهی، قدرت می گیرند. جستجوی معنا از طریق ایفای نقش ها و علایق به سلامت روانی در مراحل بعدی زندگی کمک می کند.
5. انزوای اجتماعی: با کاهش نرخ اشتغال، ساعات کاری طولانیتر و فرصتهای کمتر برای شبکهسازی، افراد مسن ممکن است خود را منزویتر از همتایان جوانتر ببینند. علیرغم نیاز به پیوندهای قوی با عزیزان، یافتن تعاملات معنادار با همسالان و آشنایان به طور فزاینده ای چالش برانگیز می شود.
6. تغییر هنجارها و ارزشها: حمایت از سیاستهای اقتصادی منصفانهتر، دسترسی بهتر به مراقبتهای بهداشتی مقرونبهصرفه، افزایش توجه به حفظ سنتهای فرهنگی و تلاش برای ارتقای سلامت روان منجر به تغییر نگرشهای جامعه نسبت به سن و پیامدهای آن شده است. افراد میانسالی این واقعیت های جدید را دنبال می کنند، گاهی اوقات راه هایی برای انطباق روتین های موجود یا ایجاد عادات جدید که با این روندهای گسترده تر همسو هستند، پیدا می کنند.
شباهت و تفاوت های میانسالی در زنان و مردانپرداختن به بحرانهای میانسالی نیازمند استراتژیهای شخصیشده است که نیازها، ترجیحات و شرایط زمینهای منحصربهفرد هر فرد را در نظر میگیرد. در اینجا چند روش موثر برای کمک به شما در پیمایش سفر خود در این دوره حساس زندگی آورده شده است:
1. خود اندیشی: با تصدیق اینکه چه چیزی خوب پیش رفته و چه چیزی می تواند بهبود یابد، شروع کنید. به موفقیت ها، پشیمانی ها، رویاها و ترس های مربوط به پیری و تغییر فکر کنید. برای شناسایی مسائل اساسی یا سیستم های اعتقادی که به احساس ناراحتی یا استرس کمک می کند، با خود گفتگوی باز داشته باشید.
2. به دنبال راهنمایی حرفه ای باشید: با یک درمانگر، مشاور یا مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز که در مواجهه با چالش های میانسالی مجرب است، مشورت کنید. این متخصصان می توانند بینش ها، ابزارها و تکنیک های ارزشمندی را ارائه دهند که برای بهینه سازی رفاه و کاهش علائم مرتبط با بحران های میانسالی طراحی شده اند. آنها همچنین می توانند ارتباط بین شما و دیگران را تسهیل کنند و به شما در ایجاد اتحاد و ایجاد روابط حمایتی ضروری برای حفظ رفاه عاطفی کمک کنند.
3. خواب را در اولویت قرار دهید: استراحت کافی برای مدیریت استرس، بهبود خلق و خو و تقویت عملکرد شناختی در طول زندگی ضروری است. برنامه خواب ثابتی را تنظیم کنید و آداب و رسوم قبل از خواب را ایجاد کنید که باعث ایجاد آرامش و آرامش قبل از بازنشستگی می شود. برای افزایش کیفیت خواب، تمرینهای تمرکز حواس مانند مدیتیشن یا تمرینهای تنفس عمیق را در نظر بگیرید.
4. استرس را مدیریت کنید: در مورد تکنیک های مدیریت استرس مانند یوگا، ورزش، آرام سازی پیشرونده عضلانی (PMR) و تصاویر هدایت شده مطلع باشید. در فعالیت بدنی منظم شرکت کنید و مهارت های مقابله ای مانند تجسم، یادداشت روزانه و حل مسئله را برای مبارزه موثر با استرس توسعه دهید. به یاد داشته باشید که در حالی که مداخلات خارجی ممکن است علائم فوری را کاهش دهد، تعهد مداوم به کاهش استرس در طول زمان سود بیشتری خواهد داشت.
5. روابط اجتماعی را تقویت کنید: اطراف خود را با تأثیرات مثبت احاطه کنید و روابط دوستانه و خانوادگی قوی را حفظ کنید. تعامل منظم با عزیزان به پراکنده شدن احساس تنهایی کمک می کند و حمایت های عملی مربوط به وظایف و مسئولیت های روزانه را ارائه می دهد. حتی در لحظاتی که احساس میکنید منزوی شدهاید یا از آنها حمایت نمیکنید، از تماس گرفتن با نزدیکترین افراد برای مشاوره یا تأیید دریغ نکنید.
6. تمرکز بر رشد شخصی: اهداف توسعه شخصی مرتبط با پیشرفت شغلی، یادگیری مهارت های جدید و ایجاد یک پایه محکم برای موفقیت پس از بازنشستگی را در آغوش بگیرید. با کاوش در زمینههای غیر سنتی و کشف علایقی که با ارزشهای اصلی شما همخوانی دارد، تجربیات آموزشی را متنوع کنید.
7. مسئولیت بدن خود را بپذیرید: تلاشی آگاهانه برای تغذیه مغذی، حفظ سبک زندگی سالم و رعایت بهداشت خوب ایجاد کنید. زمان با کیفیتی را در داخل خانه با فعالیت هایی مانند خواندن، گوش دادن به موسیقی، تماشای فیلم یا تمرین هنری بگذرانید، زیرا این تمایلات برای بهبود خلق و خو و کاهش علائم مرتبط با بحران های میانسالی است.
8. ایجاد مکانیسم های مقابله ای سالم تر: رفتارها و افکاری را که احساسات استرس و اضطراب را تشدید می کنند، شناسایی کنید. الگوهای فکری مضر را با جایگزین های توانمند و مبتنی بر واقعیت که بر خوش بینی و انعطاف پذیری تمرکز دارند جایگزین کنید. قدردانی را تمرین کنید و در صورت نیاز از دوستان قابل اعتماد، اعضای خانواده و همکاران حمایت کنید.
9. حد و مرزها را تعیین کنید و مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید: بدانید که نمی توانید همه را راضی نگه دارید، اما سعی کنید حد و مرزها و انتظارات مناسبی را در مورد رفتار و زمان در دسترس خود تعیین کنید. اطمینان حاصل کنید که انرژی و زمان کافی را برای شرکت در فعالیت هایی که برای شما لذت، رضایت و رضایت به ارمغان می آورد بدون غفلت از جنبه های ضروری زندگی خود مانند خانواده، کار یا سرگرمی ها اختصاص می دهید.
10. در صورت لزوم به دنبال کمک حرفه ای باشید: اگر با وجود اجرای راهبردهای مقابله ای توصیه شده، پریشانی مداوم ادامه یافت یا بدتر شد، با یک متخصص بهداشت روان واجد شرایط مشورت کنید. در موارد نادر، ارجاع به خدمات تخصصی ممکن است بر اساس معیارهای تشخیصی پیشرفته و اثربخشی درمان ثابت شده باشد.